وبلاگی گروهی

۸۷ مطلب توسط «صالح» ثبت شده است

غم های پنهانمان را قدر بدانیم

 

هر کسی در زندگی اش غمها و مشکلاتی دارد که به هر دلیلی نمیتواند با کسی مطرح کند...

خدایا فهمی عطا کن تا قدر این مشکلات را بدانم

خویشتن داری و صبوری از لطفهای عظیم الهی است و خدا علم و حکمت را به کسانی که این خصلت را دارند عطا میکند

همیشه به خودم دیکته میکنم که ببین چقدر در سختیها و خوشیها  در قبض و در بسط در اقبال و  ادبار اهل صبر هستی و چقدر اهل ستاری عیوب دیگران هستی هر چه قدر اینها در تو تقویت شد بستر نفس را برای اعطای موهبتهای الهی فراهم کردی

یک روحانی از قول دوست هم درس خود تعریف میکرد که ایشان چشم باطنش باز بود و میگفت من نمی توانم به شهر خودم بروم

پرسیدم چرا؟ گفت :  بعضی از اقوام حتی نزدیک را وقتی مشاهده میکنم میبینم حتی نسبت به ناموس من چشم بد دارند و از وضعیت چهره ها که دیگر نپرس. شب و روز دعا میکنم که خدا این دید را از من بگیرد. همه باطنها را مشاهده میکنم و حتی نباید کوچکترین تغییری در رفتارم با آنها ایجاد شود. گاهی نزدیکان بدترین ظن ها را نسبت به من دارند ولی من باید رفتاری طبیعی داشته باشم و به هیچ کس هم نگویم....

دیگر تابش را ندارم...

 

ادامه مطلب...
۱۹ مهر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

عید قربان و یک سوال برای اندیشیدن...؟؟؟


 همونطور که همه میدانید سختترین آزمایش حضرت ابراهیم از جانب خدا قربانی کردن حضرت اسماعیل بود بعضیا میگن قربانی کردن حضرت اسماعیل یعنی قربانی کردن تعلقات... خب این هم درسته اما من میخوام جنبه های دیگه این ماجرا رو برای دوستان مطرح کنم و بیشتر هم برای تفکر کردن قصد طرحش رو دارم نه برای جواب دادن.. تا سوال حقیقی در ما به وجود نیاد جواب سوال رو دونستن بیشتر به نفع نفس اماره ما هست...

همه میدونیم حضرت ابراهیم قبل این آزمایش آزمایشهای بزرگی از جمله پرتاب شدن در آتش رو پشت سر گذاشت آیا کسی که از چنین آزمایشی سربلند بیرون اومد باز هم اهل تعلق هست؟ وانگهی مادرای شهیدای ما بعضی هاشون چهار فرزندشون رو با افتخار فرستادن جنگ و پیکر مطهرشون رو تحویل گرفتن آیا حضرت ابراهیم از مادرای این شهدا کمتر بود؟ که این آزمایش اینقدر براش سنگین بود؟ دلیل سنگین بودن این آزمایش چی بود؟

خب حضرت ابراهیم پیامبر اولوالعزم بود میدونست چهارده معصوم که همه نظام هستی بخاطر این چهارده تن خلق شده از صلب و نسل حضرت اسماعیل هستن... برای حضرت ابراهیم قربانی کردن حضرت اسماعیل یعنی قربانی کردن چهارده معصوم که کلهم نوراُ واحد هستن خب حالا به حضرت ابراهیم حق میدیم که سخت ترین آزمون عمرش بوده باشه قربانی کردن حضرت اسماعیل؟ خب سوال من اینه:

چرا خداوند به حضرت ابراهیمی که میدانست دلیل تمام خلقت خدا در صلب حضرت اسماعیل هست امر کرد اسماعیل را قربانی کن؟ شما فرض کنید حق متعال نگفت اسماعیل بلکه فرمود چهارده معصوم را قربانی کن..

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

میدونی حرف حساب خلق چیه؟؟...


  شاید مطلب این هفته من در قد و قواره خودم نباشه و اول از همه یکی باید اینها رو به خودم بگه اما مطلب آموزنده ای هست.

  میگفت: میدونی حرف حساب خلق چیه؟

  گفتم : نه

  گفت: حرف حساب خلق اینه که با من نباش با حق باش

  وقتی فکر کردم دیدم آره راست میگه. هرگز انسان (که از ریشه انس گرفته شده) با خلق انس نمیگیره و اگر هم انسی باشه مقطعی و گذراست بلاخره یا خودش رهاش میکنه یا اون خلق رهاش میکنه.

   اگر هم با انسانهای الهی مانوسیم نه  به واسطه خلق بودنشونه بلکه به واسطه حقی هست که در رفتارشون ظهور داره . 

  گفتم: یعنی نباید خلق خدا رو دوست داشت؟

  گفت: دوست داشته باش اما تعلق نداشته باش

  حالا میبینم تعلق ( ت ع ل ق) دشمن تعقل (ت ع ق ل) هست اما دوست داشتن عین تعقله... اما از بین بردن تعلق مسئله کوچکی نیست

  تا جایی که انسانها در بهشت هم اهل تعلق هستن و مفسری میفرمود اون شرابا طهورا که به بهشتیان می نوشانند برای طاهر شدنشان از تعلقات ماسوا الله هست

  طهور یعنی پاک کننده... بهشتی چه ناپاکی دارد که باید به او پاک کننده بنوشانند؟...

ادامه مطلب...
۰۵ مهر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم...(2)

 

در هفته گذشته بحث کردیم که برای اینکه انسان در مسیر جهاد با نفس به کج راهه ها نره و به جای رسیدن به خدا هم کاسه شیطان نشه نیاز داره تا یک ولی خدایی جهادش رو مدیریت کنه. اول باید عرض کنم ما نمیگیم همه اشخاص حتما باید حضورا به خدمت اولیا الله برسند چه بسیار انسانهایی که حتی یکبار هم خدمت یک ولی خدا نرسیدند و به نتیجه هم رسیدند. در مورد این هم عرض خواهم کرد.

از آیت الله بهجت پرسیدند ما که استاد نداریم چه کار کنیم؟ فرمودند: به یقینیاتتون عمل کنید.

وقتی انسان به آنچه یقین دارد عامل میشود در واقع خدا بر خود واجب میداند بر یقین او بیافزاید و وقتی بر یقین شخص افزوده شد در واقع خدا بر شخص واجب کرده تا بدان عامل باشد. اینطور انسان سعه وجودی پیدا میکنه وقتی انسان سعه وجودی پیدا کرد طلبش برای معرفت افزایش پیدا میکنه و با عدل خدا سازگار نیست جایی که طلب حقیقی هست اعطای الهی نباشه.

در واقع آیت الله بهجت یک اصل و یک راهکار عملی تجویز فرمودند که اگر استاد کامل میخواهید بکوشید طلبتان حقیقی باشد چون جایی که طلب حقیقی نباشد اعطای حق معنا ندارد. در واقع ایشون به صورت غیر مستقیم فرمودند اگر بین حق و باطل سرگردان میشوید و تشخیصتان جواب نمی دهد چون به یقینیاتتان عمل نمی کنید. کسی که به یقینیاتش عمل نمی کند چگونه میخواهد به دستورات یک ولی خدا عمل کند؟

حالا وقتی شخص عامل شد به یقینیات که شریعت هم جزء همین یقینیات هست حالی مشابه حضرت موسی پیدا میکند( نگویید او پیغمبر بود، او کجا و ما کجا!!! اتفاقا اونها حجج الهیه هستن و الگوی ما) داستان حضرت موسی و خضر رو حتما همه خواندند.

ادامه مطلب...
۲۹ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم.. (1)

امروز قصد دارم درباره جهاد اکبر یا همون جهاد با نفس مطلب بنویسم منتها میخوام از یک زاویه دیگه به این جهاد نگاه کنم قبل از بیان اصل مطلب باید عرض کنم کمترین هدف جهاد اکبر، حفظ شاکله ی انسانی در مراتب مافوق ماده هست ( چون شکل همه در عالم ماده به خاطر سلطه ی اسم ستار العیوب حق به شاکله ی انسانیست) یعنی اگر ولی خدایی وجه مافوق ماده ما را دید به همین شکل انسان ببیند. بلکه هدفی بالاتر از این هم هست و اون موتو قبل ان تموتو هست یعنی یکی از اهداف اصلی جهاد با نفس، دیدن ملکوت و فوق ملکوت عالم هست قبل از اینکه این بدن مادی از ما گرفته شود.

خب ما چگونه جهاد با نفس میکنیم؟ سعی میکنیم حرامهای خدا رو ترک کنیم و به واجبات الهی اهتمام داشته باشیم، خیلی که همت داشته باشیم مستحبات رو هم چاشنی واجبات میکنیم و در حلالهای الهی افراط نمی کنیم (مثل خوردن و تفریحات و ...) یا مثلا از فقرا و ضعفا دستگیری میکنیم و...

بنده میخوام عرض کنم اینها خیلی خوبه اما یک چیز کم داره که اگه اون نباشه این تلاشهای ما بسیار به ندرت به موتو قبل ان تموتو که همون موت اختیاری هست منتهی میشه و در غالب افراد منتهی نمیشه و اون چیزی نیست جز همراهی یک استاد کامل اون هم نه فقط استادی که مطلع هست و تقوا داره... بلکه باید علاوه بر اینها به ولایت رسیده باشه و از اولیای الهی باشه.

خب سوال پیش میاد که اولا چه الزامی هست وقتی که قرآن و احادیث و روایات و اساتیدی مثلا حوزوی یا دانشگاهی وارسته (که فقط از اولیا نیستن) هستن حتما باید خود را در دامن یک ولی خدا بیاندازیم؟ ثانیا این اولیا رو از کجا گیر بیاریم؟ ثالثا اونهایی که دسترسی  ندارن چه گناهی کردن و چه باید بکنن؟ رابعا چطور میشه اطمینان کرد که اینها از اولیای الهی هستن؟

 

ادامه مطلب...
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

ملکات انسان جلوتر از اندیشه اش حرکت میکنند


این هفته کار واجب تری پیش اومد و نتونستم مطلبی که در فکرم بود رو جمع آوری کنم و منظمش کنم و ارائه بدم. ان شا الله هفته بعد در مورد جهاد اکبر خواهم نوشت

اما برای اینکه وقت دوستان هم پای مطلب بنده هدر نره یک مطلبی که برام چند روزیست جلوه گر شده رو عرض کنم خدمت دوستان.

توی خونه دو نفری مشغول مباحثه بودیم که گفتم: ببین ملکات ما همیشه جلوتر از اندیشه ما حرکت میکنند بخاطر همین بسیار کار دشواری هست که انسان ملکات بدش رو از بین ببره.

این جمله رو که گفتم ذهن خودمم مشغول شد. که واقعا هم همینطوره. مثلا شما وقتی رانندگی ماشین ملکه شده براتون آیا فکر میکنید و دنده عوض میکنید؟

ملکات، صفاتی راسخ در نفس انسانند یعنی عین انسانند.. وقتی ملکات مخصوصا بد، بر شخصی غلبه میکنه حتی اندیشه اون شخص رو هم تحت خدمت خودش میگیره

 

ادامه مطلب...
۱۵ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح