لقمان حکیم که از بیهوده گویی خواجه سخت ناراحت بود،به دنبال فرصت بود که او را بیدار کند.

روزی مهمانی گرامی بر خواجه وارد شد.به لقمان گفت که گوسفندی ذبح کند و از بهترین اعضای آن غذایی مطبوع درست کند.

لقمان از زبان و دل گوسفند غذایی درست کرد و بر سفره گذاشت.

روز دیگر خواجه گفت:گوسفندی را ذبح کن و از بدترین اعضای آن غذایی درست کند.این بار نیز غذایی از دل و زبان گوسفند آماده کرد.

خواجه از کار او متحیر شد،پرسید:چگونه است که این دو عضو،هم بهترین و هم بدترین اعضا هستند؟

لقمان گفت:ای خواجه! دل و زبان، مؤثرترین اعضا در سعادت و شقاوت هستند؛چنانچه دل را منبع فیض نور گردانی و زبان را در راه نشر معرفت و اصلاح بین مردم در آوری،بهترین اعضا و هر گاه دل به ظلمت فرو رود و کانون کینه و عناد گردد و زبان به غیبت و فتنه انگیزی آلوده شود از بدترین اعضا خواهند بود.

خواجه از این سخن پند گرفت و از آن پس به اصلاح خویش پرداخت.

حاج آقای قرائتی:

"بحث زبان بحث مهمی است.چه خون هایی که بخاطر لب ریخته شده است. افرادی به اسم دفاع از ولایت به مقدسات دیگران جسارت می کنند و این باعث می شود که انتقام آنرا از شیعیان کشورهای دیگر مثل پاکستان بگیرند. گاهی اوقات گفتن کلمه ای باعث می شود که نعمتی از دست برود. مثلا ما می خواهیم به کسی هدیه ای بدهیم بعد می بینیم عملی از او سر زد و از دادن آن منصرف می شویم. اگر کلمه ای نابجا به ذهن شما آمد و آنرا نگفتید ،این ثواب صدقه را دارد. دولت برای بدها جریمه دارد ولی برای خوب ها جایزه ندارد.ولی خدا این طورنیست. اگر جلوی خودت را بگیری و کلمه ی نابجایی را نگویی به نفع خودت هم هست.


گاهی اوقات حرفی می زنیم و بعد می گوییم که شوخی بود. بدانید که این حرف اثر خودش را گذاشته است. اگر میخ طلایی را به چشم شما بزنند و شما کور بشوید ،بعد بگویند: این میخ طلایی بود، شما می گویید :بالاخره من کور شدم. گاهی اوقات آبروی کسی را می بریم و بعد می گوییم که شوخی کردم. چه شما شوخی کردید و چه شوخی نکردید، آبروی فرد ریخته شده است. بعضی اوقات می گوییم که فلانی گفت و من هم گفتم.


اسلام می گوید که اگر کسی به تو نیش زد تو از او انتقام نگیر. برادران یوسف به او گفتند که ما خطا کردیم که تو را در چاه انداختیم. یوسف گفت: من همین الان شما را می بخشم. در روز فتح مکه مردم به پیامبر گفتند که تو با ما چکار می کنی؟( آنها خیلی پیامبر را آزار داده بودند) پیامبر فرمود: همان کاری که یوسف با برادرانش کرد.من تمام مردم مکه را بخشیدم. باید الگوی ما پیامبر باشد.
فیض کاشانی گفته که از زبان بیست گناه صادر می شود. هر کاری زحمت دارد ولی زبان بی زحمت ترین عضو است و هیچ وقت درد نمی گیرد ولی درد می آورد. داریم :انسان پشت زبانش پنهان است. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. داریم: مصلحت انسان در این است که زبانش را کنترل کند. داریم: اگر می خواهید مزه ی ایمان را درک کنید خزینه دار زبان تان باشید... "


سیم خاردار 25 : کنترل زبان کم بود.

اگر زبان را رها کنیم، خود به خود خوب نخواهد شد،باید برای زبان خودمان برنامه‌داشته باشیم و به شدت کنترلش کنیم.
زبان جِرمش کم است اما جُرمش زیاد است ... باید مراقب بود ...