همونطور که همه میدانید سختترین آزمایش حضرت ابراهیم از جانب خدا قربانی کردن حضرت اسماعیل بود بعضیا میگن قربانی کردن حضرت اسماعیل یعنی قربانی کردن تعلقات... خب این هم درسته اما من میخوام جنبه های دیگه این ماجرا رو برای دوستان مطرح کنم و بیشتر هم برای تفکر کردن قصد طرحش رو دارم نه برای جواب دادن.. تا سوال حقیقی در ما به وجود نیاد جواب سوال رو دونستن بیشتر به نفع نفس اماره ما هست...

همه میدونیم حضرت ابراهیم قبل این آزمایش آزمایشهای بزرگی از جمله پرتاب شدن در آتش رو پشت سر گذاشت آیا کسی که از چنین آزمایشی سربلند بیرون اومد باز هم اهل تعلق هست؟ وانگهی مادرای شهیدای ما بعضی هاشون چهار فرزندشون رو با افتخار فرستادن جنگ و پیکر مطهرشون رو تحویل گرفتن آیا حضرت ابراهیم از مادرای این شهدا کمتر بود؟ که این آزمایش اینقدر براش سنگین بود؟ دلیل سنگین بودن این آزمایش چی بود؟

خب حضرت ابراهیم پیامبر اولوالعزم بود میدونست چهارده معصوم که همه نظام هستی بخاطر این چهارده تن خلق شده از صلب و نسل حضرت اسماعیل هستن... برای حضرت ابراهیم قربانی کردن حضرت اسماعیل یعنی قربانی کردن چهارده معصوم که کلهم نوراُ واحد هستن خب حالا به حضرت ابراهیم حق میدیم که سخت ترین آزمون عمرش بوده باشه قربانی کردن حضرت اسماعیل؟ خب سوال من اینه:

چرا خداوند به حضرت ابراهیمی که میدانست دلیل تمام خلقت خدا در صلب حضرت اسماعیل هست امر کرد اسماعیل را قربانی کن؟ شما فرض کنید حق متعال نگفت اسماعیل بلکه فرمود چهارده معصوم را قربانی کن..

چون از دید حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل یعنی چهارده معصوم...

جالبه که بعضی مفسرین هم قائلند حضرت ابراهیم بعد از این واقعه به مقام امامت رسید

خب با این تفاصیل دوباره برگردیم سر سوال خودمون: ما یک اعتقاد درستی داریم و اون اینه که چهارده معصوم ما منشاء همه خیرات و برکات هستن حتی برای انبیاء  و رسولان قبل از خود، اگر هم حضرت ابراهیم علاقه اش به حضرت اسماعیل به خاطر نوری بود که در صلبش میدید( که قطعا هم همینطور بوده) چرا باید این علاقه رو قربانی کنه؟ مگه این علاقه بده؟ مگر نه این که علاقه به این چهارده معصوم موجب قرب به حق تعالی میشه؟ پس دلیل قربانی کردن حضرت اسماعیل چیه؟

عرض کنم من این سوال رو مطرح نکردم برای جواب دادن... خب اون جوابای دم دستی که در وهله اول به ذهن هر کسی میرسه به ذهن من هم میرسه اما استدعا دارم در این موضوع کمی بیاندیشیم چون بسیار کاربردی هست در زندگیمون.

چیزی که تو زندگیم یافتم اینه که انسانهای کم صبر هرگز وارد وادی معنا نمیشن و نوعا اهل ساحل پیمایی هستن در دریای حقیقت و البته پر سر و صدا...

الله مع الصابرین