این هفته کار واجب تری پیش اومد و نتونستم مطلبی که در فکرم بود رو جمع آوری کنم و منظمش کنم و ارائه بدم. ان شا الله هفته بعد در مورد جهاد اکبر خواهم نوشت

اما برای اینکه وقت دوستان هم پای مطلب بنده هدر نره یک مطلبی که برام چند روزیست جلوه گر شده رو عرض کنم خدمت دوستان.

توی خونه دو نفری مشغول مباحثه بودیم که گفتم: ببین ملکات ما همیشه جلوتر از اندیشه ما حرکت میکنند بخاطر همین بسیار کار دشواری هست که انسان ملکات بدش رو از بین ببره.

این جمله رو که گفتم ذهن خودمم مشغول شد. که واقعا هم همینطوره. مثلا شما وقتی رانندگی ماشین ملکه شده براتون آیا فکر میکنید و دنده عوض میکنید؟

ملکات، صفاتی راسخ در نفس انسانند یعنی عین انسانند.. وقتی ملکات مخصوصا بد، بر شخصی غلبه میکنه حتی اندیشه اون شخص رو هم تحت خدمت خودش میگیره

 

مثلا شخصی که ملکه بدبینی داره وقتی زمینه فراهم شد و این صفت در او غلیان کرد اونوقت میبینید تمام اندیشه اش رو بسیج میکنه تا حکمی رو که بر اساس ملکه بدبینی اش صادر کرده رو اثبات کنه.

پناه بر خدا.... پناه بر خدا... پناه بر خدا...

مثلا در یک واقعه ای که شخصی یک آشنایی رو با یک نا محرم  میبینه. غالبا اولین حکمی که به ذهن خطور میکنه بر اساس ملکات شخصه. برا همین میگن زود قضاوت نکنید. مثلا شخص بدبین میگه این دو نا محرم چه رابطه ای با هم دارن؟ شخص خوش بین میگه: عجب تا حالا این فامیلشو ندیده بودم. اما شخصی که اعتدال در مزاج و رفتار و افکارش داره اصلا هیچ حکمی در وهله اول به ذهنش نمیاد بلکه حتی ممکنه فارق از اینکه یکی از این دو تا رو میشناسه یک نکته معرفتی به ذهنش برسه. هر سه اینها بر اساس ملکه شون رفتار کردن: بدبین بر اساس ملکه اش حکم بد داد خوش بین بر اساس ملکه اش حکم خوشبینانه داد و شخص معتدل بر اساس اعتدالی که در ملکات اخلاقی و صفاتی خودش داشت اصلا وارد وادی حکم و قضاوت نشد

انسان باید در شرایطی که زمینه برای غلیان کردن ملکات بدش فراهم نیست برای از بین بردنش تدبیر کنه و بر اساس دستورالعملهای اخلاقی و سعی که در مطالب قبل به عرض رسوندیم این ملکات رو تضعیف و تعطیل کنه

 

روزی استادی روی منبر میفرمود: آی کسانی که شب و روز مطالعات گوناگون معرفتی دارید مثلا اگر فلسفه میخوانید بدانید فقط عقل شما با فهم مطالب فلسفی قوت نگرفت بلکه نفس اماره شما هم به همان اندازه فیلسوف شده است. 

واقعا ملکات انسان جلوتر از اندیشه اش حرکت میکنند... خیلی مطالب میشه از توی این جمله بیرون کشید.

خدا رو گواه میگیرم هر گاه با یک همدلی شروع به مباحثه کردیم حرفهایی از زبان خودمان جاری شد که برای خودمان هم تازگی داشت و نکته ها باز شد...

تو یک بار به اخلاص بیاور در ِما

گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن.