وبلاگی گروهی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماز» ثبت شده است

فلفلی نباش!!

بچه که بودم از این فلفل ها می خوردم اما الان دیگه نه...بدم هم نمیاد ها اما تمایلی هم ندارم...


ادامه مطلب...
۱۶ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
رزمنده

خاموش!

هی زنگ می زنی...هی یه نفر جواب میده "دینگ..دینگ...دینگ...دستگاه مورد نظر، خاموش می باشد....The mobile is off"
ادامه مطلب...
۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۲ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
رزمنده

تاریخچه جنگ نرم

قبل از پست نوشت :

آخرین نماز یکشنبه این ماه فراموش نشه 

مطلب مرتبط : می خوای عاقبت بخیر بمیری ؟

خوش به حال اونایی که چهارتا نماز یکشنبه این ماه رو خوندند



آمدم تاریخچه ای از جنگ سخت بنویسم برای کلاس
ادامه مطلب...
۳۰ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

قربة الی الله...

می گفت پسری بود خیلی فقیر که عاشق دختر پادشاه شد...
به خاطر فقری که داشت جرات نمی کرد به خواستگاری دختر بره..اما از طرفی هم یک دل نه، صد دل عاشق شده بود...
تا اینکه یکی از دوستانش که در دربار شاه، کار می کرد گفت شاه، از آدم های مذهبی، بدش نمیاد و احترام براشون قائله...
بیا یه کاری بکنیم و اون کار اینه که تو بری تو غار فلان کوه، چند وقتی نماز بخونی تا اطرافیانت بدونند که تو رفته ای برای عبادت...
منم روزی که شاه برای تفریح از قصر خارج میشه، میارمش اونجا و طوری وانمود می کنیم که به صورت اتفاقی تو را اونجا دیده ایم...و برای شاه از خوبی های تو می گم و اینکه تو آدم مذهبی ای هستی و خلاصه، خوب که باب صحبت باز شد موضوع عشق و عاشقی تو را هم مطرح می کنیم...مسلما شاه اگه قبول هم نکنه، مجازاتت هم نمی کنه...
پسرک قبول کرد...
ادامه مطلب...
۲۰ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

از محبت، خارها گل می شوند...

چند سال پیش، پیرزن وسواسی نزدیک مسجد ما زندگی می کرد که اهل مسجد هم بود...از نظر روابط عمومی هم، در سطح بالائی بود...تا اینکه از محل رفت و جاش خالی موند...

چند وقت پیش با رفقا گفتیم بریم به این بنده ی خدا یه سری بزنیم ...چون شنیده بودم به خاطر کهولت سن، نمی تونه از خونه خارج بشه...

همین که از در وارد شدیم، دیدم یه چیزی مثل فشنگ از کنار ما رد شد....این چی بود؟

خلاصه رفتیم داخل و دیدیم که بله جناب گربه ی شیطون برای خودش میره و میاد!!

حالا نگو این بنده ی خدا از اینکه تنها مونده بود و بچه هاش هم به هر دلیلی-بخونید به هر بهانه ای- از سر زدن به مادرشون غافل مونده بودند!! به محبت گربه ای دلخوش کرده بود!!

کسی که به شدت وسواس داشت حالا حاضر بود گربه ای بازیگوش از در و دیوار خونه اش بالا و پائین بره...اما او را از تنهائی در بیاره....


فراموش نکنیم همه ی ما به محبت کردن و محبت دیدن محتاجیم...

ادامه مطلب...
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۰ ۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

کنتور زندگی ...

 این روزها از همه بیشتر یتیمان کوفه عدم حضور علی علیه السلام را درک می کنند...

السلام علیک یا اول مظلوم عالم یا علی ابن ابی طالب علیه السلام

امشب از اهمیت زیادی در بین احیا ها برخوردار است و احتمال بیشتر در آن میرود که شب قدر و تقدیر باشه .. دلیلم چیه ؟ پیامبر ص از اهمیت شب های قدر و کیفیت و اعمالش توی مسجد توضیح می داد یکی از میان جمع بلند شد و گفت ای پیامبر خدا من کارم در بیابان است و یک شب بیشتر نمی توانم به مدینه مراجعه کنم و سه شب را قادر نیستم حضور داشته باشم لطفا همان شبی که شب قدر است بفرمائید تا من بیایم . پیامبر ص به او گفت بعد از منبر بیا تا به تو بگویم . اصحاب منتظر ماندند شب های قدر ببینند او چه شبی می آید و آن مرد شب 23 ماه رمضان به مسجد پیامبر ص جهت احیا آمد ...

بیشتر قدر امشب رو بدونیم و برای هم دیگر هم دعا کنیم ...

سعی کنیم وسعت دیدمان زیاد باشد ،‌ زرنگ باشیم ،‌ چیزهای دنیایی خوبه ها ولی افق دید رو فراتر ببریم ،‌ به دور دست تر نگاه کنیم.



مقام معظم رهبری مدظله العالی

جوانها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب ، وقتی به سن ماها رسیدند ،‌دیگر نماز خوب خواندن برایشان مشکل نیست. جوانی که عادت کرده که خوب نماز بخواند ، این سجیه او می شود و تا آخر عمر همینجور نماز می خواند ؛‌ نماز خوب یعنی نماز با توجه و با حضور قلب.  87/8/29

پی نوشت: ما ها نماز هامون رو خیلی تند میخونیم ،‌ اگر قبل نماز به خودمون متذکر بشیم که کجا میخوای بری؟ آروم تر خواندن نماز فرقش با تند خواندن یک دقیقه است یا نهایتا دو دقیقه ،‌ نمازهامون کم کم بهتر میشه و توجهمون هم بیشتر ...



ما سه نوع کنتور داریم توی زندگی شخصی خودمون

ادامه مطلب...
۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۹:۰۹ ۲۸ نظر
عباس زاده