چند سال پیش، پیرزن وسواسی نزدیک مسجد ما زندگی می کرد که اهل مسجد هم بود...از نظر روابط عمومی هم، در سطح بالائی بود...تا اینکه از محل رفت و جاش خالی موند...

چند وقت پیش با رفقا گفتیم بریم به این بنده ی خدا یه سری بزنیم ...چون شنیده بودم به خاطر کهولت سن، نمی تونه از خونه خارج بشه...

همین که از در وارد شدیم، دیدم یه چیزی مثل فشنگ از کنار ما رد شد....این چی بود؟

خلاصه رفتیم داخل و دیدیم که بله جناب گربه ی شیطون برای خودش میره و میاد!!

حالا نگو این بنده ی خدا از اینکه تنها مونده بود و بچه هاش هم به هر دلیلی-بخونید به هر بهانه ای- از سر زدن به مادرشون غافل مونده بودند!! به محبت گربه ای دلخوش کرده بود!!

کسی که به شدت وسواس داشت حالا حاضر بود گربه ای بازیگوش از در و دیوار خونه اش بالا و پائین بره...اما او را از تنهائی در بیاره....


فراموش نکنیم همه ی ما به محبت کردن و محبت دیدن محتاجیم...


چند سال پیش بزرگی می گفت "هر وقت فرصت کردید یه نماز والدین بخونید...

در ثواب اون همین بس که همه ی پدران و مادران شخص اگه از دنیا رفته باشند از خدا می خواهند که برای یه لحظه به دنیا برگردند تا زانوی این فرزند را ببوسند.."

نماز والدین دو رکعته مثل نماز صبح...

تو رکعت اول بعد از حمد، 10 بار میگی « رَبِّ اغفِرلی و لِوالِدَی وَ لِلمُؤمنینَ یَومُ یَقُومُ الحِسابُ »

تو رکعت دوم بعد از حمد، 10 بار میگی« رَبِّ اغفِرلی و لِوالِدَی وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُومِناتِ »

بعد از سلام نماز هم، 10 بار میگی« رَبِّ ارحَمهٌما کَما رَبَّیانی صَغیراِّ »