وبلاگی گروهی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاص» ثبت شده است

چرا ماسک زدی مومن خدا ؟

گفتم: چرا ماسک زدی مومن خدا ؟ هوا که خوبه ، آلودگی هوا اعلام نشده .. نکنه میخوای شناسایی نشی ؟ (لبخند)

گفت : شیمیایی هستم  ، نمیتونم باید مراقب باشم.

گفتم : سنت نمیخوره به جبهه ، ماهم یه رفیقی داریم که بعد جنگ به دنیا اومده ولی تو خاطرات دفاع مقدس سیر میکنه و هی میگه که تو جبهه که بودیم اینجوری و اونجوری ، توی سنگر اینجوری بودیم و اینطور عمل میکردیم

گفت : واقعا جبهه بودم .

گفتم : آخه خیلی جوانی و باورم نمیشه

گفت : من 9 سالم بود که رفتم جبهه ، با رفیقم

گفتم : بیشتر از سن تو رو نمی بردن چطور رفتی جبهه

توی همین حال دست کرد توی کیفش و عکس جبهه اش رو در آورد

ادامه مطلب...
۰۱ مهر ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۵۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

لبخنـــد علی.... ❤

{بســــم ربــــــ الشهــــدا}

 

علی جان چه لبخند زیبایی بر لبــ تو نشسته استــ...

و این لبخند تو یعنی امیــد و انگیزه برای من ...

برای من و امثال من که به تو قول داده ایم راهتــ را ادامه بدهیم..

بخند علی جان^^^^بخنــــد که خنده تو برای من نهایتــ آرزوستــ

زیرا این خنده تو برای من یاد آور خاطراتــ تو و واجبــ فراموش شده الهی استــ...

ادامه مطلب...
۲۶ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پاسدار سنگر

من و تو چکار کردیم ؟

پیشنهاد گوش کردن صوت - حاج احمد پناهیان



خیلی دنبال این بودم که

ادامه مطلب...
۲۵ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۶۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

به کوی عشق منه بی دلیل راه قدم.. (1)

امروز قصد دارم درباره جهاد اکبر یا همون جهاد با نفس مطلب بنویسم منتها میخوام از یک زاویه دیگه به این جهاد نگاه کنم قبل از بیان اصل مطلب باید عرض کنم کمترین هدف جهاد اکبر، حفظ شاکله ی انسانی در مراتب مافوق ماده هست ( چون شکل همه در عالم ماده به خاطر سلطه ی اسم ستار العیوب حق به شاکله ی انسانیست) یعنی اگر ولی خدایی وجه مافوق ماده ما را دید به همین شکل انسان ببیند. بلکه هدفی بالاتر از این هم هست و اون موتو قبل ان تموتو هست یعنی یکی از اهداف اصلی جهاد با نفس، دیدن ملکوت و فوق ملکوت عالم هست قبل از اینکه این بدن مادی از ما گرفته شود.

خب ما چگونه جهاد با نفس میکنیم؟ سعی میکنیم حرامهای خدا رو ترک کنیم و به واجبات الهی اهتمام داشته باشیم، خیلی که همت داشته باشیم مستحبات رو هم چاشنی واجبات میکنیم و در حلالهای الهی افراط نمی کنیم (مثل خوردن و تفریحات و ...) یا مثلا از فقرا و ضعفا دستگیری میکنیم و...

بنده میخوام عرض کنم اینها خیلی خوبه اما یک چیز کم داره که اگه اون نباشه این تلاشهای ما بسیار به ندرت به موتو قبل ان تموتو که همون موت اختیاری هست منتهی میشه و در غالب افراد منتهی نمیشه و اون چیزی نیست جز همراهی یک استاد کامل اون هم نه فقط استادی که مطلع هست و تقوا داره... بلکه باید علاوه بر اینها به ولایت رسیده باشه و از اولیای الهی باشه.

خب سوال پیش میاد که اولا چه الزامی هست وقتی که قرآن و احادیث و روایات و اساتیدی مثلا حوزوی یا دانشگاهی وارسته (که فقط از اولیا نیستن) هستن حتما باید خود را در دامن یک ولی خدا بیاندازیم؟ ثانیا این اولیا رو از کجا گیر بیاریم؟ ثالثا اونهایی که دسترسی  ندارن چه گناهی کردن و چه باید بکنن؟ رابعا چطور میشه اطمینان کرد که اینها از اولیای الهی هستن؟

 

ادامه مطلب...
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

هم بازی دوران کودکی ...

کاش زودتر می شناختمت ...

این کاش را چند روز بعد از شهادت علی گذاشته بودم و امروز دوباره تکرار میکنم ...

دیدار با مادر شهید یه دست آورد برای من داشت ، بعد از دیدار با صحبت هایی که با مادر شهید داشتم و خانم ها داشتند از اتاق علی دیدن می کردند ...

اربعین علی شهید در مراسم بهشت زهرا سلام الله علیها حضور داشتم و دست نوشته ای برای علی نوشتم که هنوز منتشرش نکردم .

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۶۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

دلبستگی یا وارستگی؟..مسئله این است....

با وجودی که کل قفس در اختیار اونها بود باز رفته بودند چوب جمع می کردند...کبوترهای توی حیاط خونه مون را میگم...

دور تا دور قفس را چوب چیده بودند...

خواستم بگم کل دنیا را هم که به تو بدهند، قفسی بیش نیست کبوتر! ...اما دیدم وقتی درِ قفس همیشه بازه و کبوتر هر وقت که بخواد همه را رها می کنه و تا اوج آسمون پیش میره، یعنی دل نمی بنده به این قفس...

اونقدر میره تو آسمون که مثل یه نقطه میشه...

هر وقت هم ببینه یکی رفت سمت خونه ش میاد پائین...وگرنه در اوج پرواز می کنه...


تفکر نوشت:

ادامه مطلب...
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده