وبلاگی گروهی

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امامزادگان عشق» ثبت شده است

"خدا کسی است که باید به دیدنش برویم..."

چند روزی بود که مهمون شده بود...

اولش یه تاب می خورد که بگه "من اینجام!..." و بعد ساکت و آروم می نشست کنار لبه پنجره...

پنجره را باز گذاشتم که اگه دلش هوای بیرون رو کرد، مشکلی نداشته باشه، اما بی اعتنا فقط همون جا نشسته بود...

گرما بالای 40 درجه بود...کولر هم نبود که فکر کنی شاید این زبون بسته هم، داره از خنکای کولر لذت می بره...

نشستم کنارش...تکون نمی خورد!...گفتم نکنه همون جا خشکش زده!! آروم دستم رو بردم سمتش، فقط بالهاش رو باز کرد و دوباره سریع بست که نشون بده، هنوز زنده است...خیال خام بر ندارم!

ادامه مطلب...
۲۵ تیر ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
رزمنده

جوگیری ممنوع...

از وقتی یادم میاد، فوتبالی نبوده...چند وقتیه که طرفدار تیم پرسپولیس شده...به چه دلیلی؟...الله اعلم...

طوری هم کُری می خونه که هر کی ندونه فکر می کنه این بشر، یه پرسپولیسی، زاده شده(لبخند)

ادامه مطلب...
۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
رزمنده

دلسوزی الکی نکن....

یه پیام فرستاد که خیلی خوشحالم...گفتم چی شده؟

گفت: پتروشیمی اسرائیل رفت هوا....

گفتم خدا را شکر...

ادامه مطلب...
۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۵۶ ۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
رزمنده

معامله پر سود...

سکانس اول:

تو اتوبوس نشسته بودیم و منتظر راننده تا حرکت کنه...

همه کم کم به غر زدن رسیده بودند....

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
رزمنده

مرغ خونه همسایه!

سلام علیکم
ایام بر شما مبارک

طاعاتتون قبول

عرض کنم که خیلی تعریف این کتاب شنیده بودم ولی فرصت نشده بود بخونمش...یکی از بچه ها کتابش رو داشت و آورد...
در یه بعداز ظهر نشستم خوندمش....منظورم اینه که خیلی زمان نمی بره....

 

ادامه مطلب...
۲۷ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
رزمنده

مشترک مورد نظر، کجائی؟!

از اول قرن! داشت اذیت می کرد...ولی افتان و خیزان باهاش کنار میومدم...

وقتی دید هر چی ناله می کنه، کسی نازشو نمی کشه یهو به کما رفت(لبخند)

ادامه مطلب...
۲۰ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
رزمنده