بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسب 10شهریور شهادت شهید محمود کاوه...

 

کاوه یکی از جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ شروع شد او یک جوان ۱۹ ساله بود اما ۳ سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را به عهده گرفت. تیپی که از کلیدی‌ترین یگانهای سپاه بود. موفقیت‌ها و انجام عملیات خارق‌العاده توسط این تیپ با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ویژه ارتقا یابد.

 

کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۱۹ حاج‌عمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی شهید شد.

رهبر معظم انقلاب در وصف شهید فرمودند:

«محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود ،‌ اما حالا استاد ما شد.»

همسر شهید در مورد شهید می گوید: محمود در جلسه خواستگاری به من گفت ، من مرد جنگ هستم نه مرد زندگی ، اگر با این شرایط موافقید با من ازدواج کنید.

چند وقت پیش که توفیق شد رفتیم بهشت رضا(ع) مشهد سرمزار شهید کاوه یه گروه از جوانها جمع شده بودند و یه نفر داشت براشون راوی گری میکرد ، خوشمان آمد و چند دقیقه‌ای در کنارشون نشستیم و گوش دادیم.

راوی خیلی دلی صحبت میکرد و مستقیم حرفاش به دل می‌نشست ،‌ تیپ ساده او و لهجه مشهدی اش بیشتر جلوه اش را نمایان کرده بود.

با لهجه مشهدی میگفت:

فکر نکنید همه رزمنده ها مثل من گدا گودول بودند،‌ آخه بعضی ها فکر میکنن اینایی که رفتن جبهه از بی پولی رفتن ،‌ نه والله ،‌ برید زندگی نامه شهید رضا روزپیکر رو که در همین آرامگاه و کمی اون طرف تر از جایی که مانشستیم مزارش هست رو بخونید

این شهید بزرگوار تک فرزند بود ، پدرش مولتی میلیاردر بود ،‌ پدرش بهش گفته بود پسرم نمیخواد جبهه بری همین جا بمون هر خونه ای که بخوای برات میخرم ،‌ یه مغازه برات میگیرم که کار کنی ،‌ هر دختری رو که توی مشهد بخوای برات میگیرم که ازدواج کنی ،‌ تو فقط نرو جنگ این همه پول در انتظار توست

به پدرش گفته بود من زندگی رو توی پول نمی بینم ،‌ صفای جنگ چیز دیگه ای است ،‌ لطفا رضایت بده که من برم ...

پی نوشت:

بهشت رضا(ع) یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگی ما بود ،‌ سرمزار شهید برونسی و دیگر شهدای جنگ

بنا داشتم کمی از این روز بنویسم ولی خوب کوتاهش کردم که به بهانه سالگرد شهادت شهید کاوه چند خطی بنویسم

دسته گلی هدیه کنیم به اواح طیبه شهدا ...