می خندید و می گفت رفتم سیب زمینی بخرم، دیدم لابه لای سیب زمینی ها، این سیب زمینی چه باحاله...

گفتم چطوریه مگه؟

نشونم داد..

 

از اونجایی که می دونستم سریعا ممکنه به فنا بره که همینطور هم شد، یه عکس ازش گرفتم...

خیره شدم به عکس....

بگم قلب زمینی...دیدم نمیشه...

بگم سیب زمینی قلبی...جور در نمیاد...

بی خیالش شدم...

فقط نگاهش کردم...

یه قلب پوست پوست شده ی لکه دارِ خاک گرفته ی سرد...

با همه اینها درخشش هنوز معلومه...

بدون شک وقتی از هم بشکافه، شفافیتش، به وضوح معلوم میشه....

رودکی علیه الرحمه می فرماید:

با دل پاک، مرا جامه ناپاک رواست
بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت

 


پی نوشت1:

برای سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و شهادت همه مون صلوات

 

پی نوشت2:

روز دانش آموز را پیشاپیش به اهلش تبریک میگم...

 

پی نوشت3:

بابت تاخیر امروز عذرخواهی می کنم...

 

پی نوشت4:

ثواب این نوشته با افتخار تقدیم شد به شهید عبدالمهدی مغفوری