چند سالی بود که شبهای آخر صفر، پاتوق ما شده بود دارالهدایه...کفشداری شماره 15...ساعت 10 شب، تبریزی ها بودند و ساعت 11، هیئت مازندرانی ها...

قیافه ها داد می زد که اونها تبریزی هستند و اینها مازندرانی...

نه حرف اونها را کامل متوجه میشدیم نه حرف اینها را...

اما صفای هر دو، کاملا قابل درک بود...

بگذریم که الان دو سالی میشه که این شبها فقط با خاطرات سر کردیم و....حیف و صد حیف...

 

همیشه آخر هیئت ها، مداح ها عادت دارند به زبان خودشون شروع می کنند روضه خوندن و مداحی کردن...

از جمله این مداحی...

بشنوید...

البته اینجا در ایام شهادت نبوده ولی شعر همین شعر بود با حال حزن و اندوه...

از یکی از رفقا که ادعا می کرد دستی در ترجمه داره!، پرسیدیم این بنده خدا چی میگه؟! گفت: داره میگه: "چه امام رضائیه!" و جماعت رفقا رفتند تو حال معنوی و ادامه ماجرا...

گذشت...با یکی از دوستان مازندرانی صحبت می کردیم...گفتم بله مداح چنین می گفت و رفیق ما هم چنین ترجمه کرد و اینها...

خندید...گفت مداح میگه"امام رضا دورت بگردم"

کلی خندیدیم....

حالا خوبه تو اون لحظه ای که رفیق مترجم عزیز! داشت ترجمه می کرد، کسی پی به ترجمه ش نبرد وگرنه که کی می خواست خنده ما را جمع کنه...اونم با اون حال حزن و اندوه(لبخند)

الان سالها از اون ترجمه می گذره و دو سال از سالهائی که وقتی این مداحی رو تو رواق دارالهدایه گوش میدادیم، از سالهایی که یه لبخند ملیح می زدیم و آگاهانه ترجمه غلط رو می پذیرفتیم که باید هم دور این امام گشت...از بس رئوفه...از بس آقاست...نمی دونی چه امام رضائیه...

 


پی نوشت 1:

برای سلامتی و فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شهادت همه مون صلوات

 

پی نوشت 2:

حلول ماه ربیع الاول بر شما صمیمانه مبارک...عزاداری های همه قبول ان شاء الله

 

پی نوشت 3:

ثواب این نوشته با افتخار تقدیم شد به روح بلند شهید نادر مهدوی و همراهانش