دو بار رفتم که واکسن بزنم، دیدم عجب همه ش خارجکیه که...

بار اول که یه جمعیت انبوهی بودند و انگار نه انگار که هر کس باید فلان ساعت بیاد...تا اومد نوبت به ما برسه، واکسن ایرانی تموم شد....

بار دوم هم که از همون اول، گفتند آقا خبری نیست...ما هم گفتیم خداحافظ شما...

تا اینکه در بعد از ظهر 31 شهریور، سرکار بودم که دیدم یکی از رفقا پیام داد که فلانی، اگه می خوای واکسن ایرانی بزنی، بیا فلان جا...

سریعا بند و بساط رو جمع کردم و برو که رفتیم به سوی واکسن زدن..

رسیدیم به خط مقدم!

طرف گفت چه واکسنی می خوای بزنی؟ گفتم فلان واکسن...گفت برو انتهای سالن...

رفتم...

جمعیتی تو صف بودند، خلاصه واکسن رو زدیم و تمام...

گفتند برای محکم کاری، یه استامینوفن هم بخورید، بد نیست...ما که نخوردیم...تا الانم که سالمیم الحمدالله...

درد نداشت؟...چرا داشت...نه تزریقش...بلکه خود مواد واکسن درد آوره...دستت یه شبانه روز تیر میکشه...از گردن بگیر تا نوک انگشتان...کلا عضله های متصل به دست واکسن زده، یه شب درد می کنه...

حالا که دارم می نویسم خبری نیست..خدا را شکر...

 

از اول هفته داشتم به مطلبی که می خوام بنویسم فکر می کردم، از دیروز به این فکر افتادم که چه حکمتی داشت این تقارن ایام....

واکسن ایرانی بزنی در آغازین روز از هفته گرامیداشت دفاع مقدس...

 

اتفاقا صبح همون روز، یه بنده خدایی اومد گفت فلانی چرا آیلتس نمی گیری بری از این مملکت؟ من اگه جات بودم میرفتم!!...

فقط خندیدم بهش...

 

کم حرفی نیست وقتی میگی حتی یه وجب از خاک را به دشمن ندادند...

تا اینجا حفظش کردند...حالا من نوعی چقدر از این خاک رو حفظ می کنم؟!!چقدر مدافعم؟

"آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست" فرمود:

"امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است.

بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها میمانند.

اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)."


 

پی نوشت 1:

برای سلامتی و فرج امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و شهادت همه مون صلوات

 

 

پی نوشت 2:

گوش کنید

 

پی نوشت 3:

ثواب این نوشته با افتخار تقدیم شد به شهیدان دانش آموز روستای پیشبر خراسان جنوبی