ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا (علیه السلام) مبارکباد.

***

به نام اوکه از اویم،به نام او که به سوی اویم، به نام او که به خاطر اویم. به نام او که زندگی ام در جهت اوست. رفتنم به اوست. بودنم به اوست، جانم به اوست. احساسش می کنم. با ذره ذره ی وجود احساسش می کنم، اما بیانش نتوانم کرد.

.

باورتون می شه که این جملات رو یک دختر 14 ساله نوشته باشه؟؟

.

شهیده زینب کمایی

.

 یک دختر 14ساله آبادانی که به خاطر جنگ به اصفهان مهاجرت میکنه،، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع شهدا به گلزار شهدای اصفهان می‌رفت. مقداری از خاک قبر شهید را می‌آورد و تبرکی نگه می‌داشت. زینب هفت تا میوه کاج و هفت خاک تبرکی شهید را در بین وسایلش نگه می‌داشت.  

در سال 1360 در شاهین‌شهر یک راهپیمایی علیه بی‌حجاب‌ها راه افتاد که زینب مسئول جمع‌آوری بچه‌های مدرسه برای شرکت در راهپیمایی شد. منافقین از همان جا زیر نظرش گرفتند. روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد می‌رود. آن نماز، آخرین نماز زینب 14 ساله بود. وقتی از مسجد برمی‌گشت، منافقان او را با چادرش خفه کرده و به شهادت رساندن. 

.

"راز درخت کاج" نام کتابی است که از زبان مادر زینب به بیان زندگی و فعالیت های او می پردازد و

انتهای کتاب دست نوشته های زینب رو چاپ کرده اند. با  خواندش اشک از چشمان هر کسی جاری می شود.


کاش همه این کتاب و بخونند.... .



پ.ن1: 

مشخصات کتاب"راز درخت کاج"

خاطرات مادر شهید زینب کمایی

به قلم معصومه راهرمزی

پ.ن2:

ما را در پیام رسان ایتا و گپ به نشانیfanosjazire@ همراهی کنید.

پ.ن3:

آیه 14سوره علق