-خبر را شنیده ای؟

-نه چه خبری؟

-دو تا دختر خودشون رو از پل پرت کردند پایین...

-واقعا؟!!!! برای چی؟

-میگن به خاطر یه بازیه...اسمش هم "نهنگ آبی"...

-عجب..

(چند روز بعد)

-شنیده ای نهنگ آبی خالی بندی بود؟

-آره شنیده ام...میگن انگار اصلا نمیشه بازیش را نصب کرد...

-پس دلیل خودکشی این دخترها چی بوده آیا؟

-چه می دونم...از بس جامعه بد شده!!!



اینها مکالمات مشابهیه که در چند روز گذشته، خیلی شنیده شده...

مکالماتی که منجر به تحلیل های بس شگرفی هم شده...از مسائل اجتماعی بگیر تا سیاست و اقتصاد و .....

خلاصه که انواع و اقسام...


دارم فکر می کنم در مسائل مختلف، چرا یه مسئول، پاسخگو نیست؟

چرا اون مسئولی که پاسخگو هست، بی اطلاع حرف می زنه؟

می دونم الان همه ذهنشون رفت روی نظام و حکومت و اینها(لبخند)..

سوال های مهم تر...

چرا من خودم را مسئول نمی دونم؟

در مسائل مختلف....

چرا بی اطلاع، پاسخگو هستم؟

در مسائل مختلف....

اگر از پاسخگوئی می ترسم، چرا تلاش نمی کنم برای بهبود اوضاع؟

در مسائل مختلف...


قرآن میگه حضرت یونس علیه السلام از دست قومش فرار کرد...بخوان خسته شد ازشون...خدا تو دهان نهنگ، زندانیش کرد...


تفکر نوشت:

اگه جوابی برای اون سوالها پیدا نکنیم، در بازی نهنگ گرفتار میشیم.....ولو اینکه نشه نصبش کرد...ولو اینکه وجود خارجی نداشته باشه



فتامل