این مطلب ادامه مطلب علم با تعلم حاصل نشود (1) هست که در هفته قبل منتشر شد

امام فرمود:

ای ابو عبدالله! علم با تعلم حاصل نشود بلکه نوری است که بر قلب آن کس که خدا خواهد هدایتش کند بتاباند اگر طالب آنی، ابتدا در نفس خود حقیقت عبودیت را جستجو نما و علم را بواسطه ی عمل بجوی و از خدا فهم و درک را طلب نما تا تو را عطا فرماید

آن مرد عرض کرد: ای ابا عبدالله (امام صادق) حقیقت عبودیت چیست؟

فرمود: سه چیز است ،

یکی این که بنده به آن چیزی که خدا به او داده است مالکیتی برای خود قایل نشود چرا که بنده و غلام را ملک و مالی نیست مال و ثروت را از آن خدا بداند و طبق اوامر او  آن را مصرف نماید

دیگر اینکه بنده تدبیری برای خود نداشته باشد (باید باز بشه این فرمایش امام... به معنی یله و رها بودن و برنامه ریزی نداشتن و بی تدبیری در امور زندگی نیست اگر روی این جمله امام لطیف بشیم بحث جدا نبودن دین از سیاست رو میشه به صورت علمی مطرح کرد)

سوم آنکه در آنچه که خداوند تعالی امر و نهی اش فرموده است خود را مشغول سازد


پس چون خود را مالک عطایای خدا نبیند انفاق بر او سهل شود و چون تدبیر خود را به او تفویض کند مصائب دنیا برای او آسان گردد و چون به اطاعت و اوامر الهی مشغول باشد به ستیز و مباهات با مردم نپردازد و چون خدا بنده ای را با این سه خصیصه گرامی داشت ، دنیا و ابلیس و خلق در نظر او خوار شوند دنیا را برای تکاثر و تفاخر نطلبد و آنچه که نزد مردم است برای عزت و بلندی مرتبه ی خود طلب نکند و روزهایش را به بطالت نگذراند. پس این اولین درجه تقواست. خداوند متعال فرموده است:

تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا والعاقبة للمتقین

"دار آخرت را برای کسانی قرار دهیم که در زمین نه طالب برتری اند و نه طالب فساد و عاقبت از آن پرهیزگاران است"

گفتم : ای ابا عبدالله مرا نصیحتی فرما

فرمود: تو را به نه چیز وصیت کنم، که آن وصیتمن است برای کسانی که خواهند در طریق خدای تعالی گام نهند و از خدا مسالت دارم که تو را در عمل بدانها موفق نماید

یک نصیحت، در ریاضت نفس است

و سه دیگر در حلم

و سه دیگر در علم

آنها را حفظ کن و سبک مشمار

عارضم خدمت بزرگواران که قرار بود بنده در مورد حقیقت علم بنویسم منتها این داستان باید به صورت کامل و واو به واو کلام امام صادق نقل میشد لذا مطلب قدری طولانی شد و ان شا الله در هفته آینده وعده داده شده را عملی خواهم کرد منتها این داستان رو اصلا ساده از کنارش رد نشید جمله به جمله اش رو با تعمق و تامل بخونید تمام اوامر امام ربط عجیبی با کسب علم داره... کسانی که خواهان علم هستن این روایت رو محکم بچسبن و درش غرق بشن


فقط عرض کنم که بسیاری از خواننده های ما دانشجو هستن و ان شا الله اهل ولایت و گوش به فرمان آقا

آقا دستور جهاد علمی دادند دانشجویان و طالبان و جویندگان علم باید خود علم رو بشناسند مهم نیست در چه رشته ای هستید

علوم حوزوی یا علوم تجربی و مهندسی... هیچ فرقی نمیکنه... اگر حقیقت علم رو ولو در حد مفهومی دریابیم خیلی در چگونگی تلاش و برنامه ریزیمون برای جهاد علمی کمک خواهد کرد... فقط کسی میتونه از جایی که الان هست تا مقصدی که باید به اون برسه رو به صورت مستقیم و با کمترین زمان و بیشترین بازدهی طی کنه که نسبت به جایی که هست و مقصدی که قرار هست بهش برسه و مسیر بین این مبدا  و مقصد احاطه علمی و معرفتی داشته باشه ولو اجمالی...

هر رشته ای که میخونید اول خود علم رو بشناسید بعد به شاخه و رشته ی علمی خودتون بپردازید بعد خواهید دید که چه تاثیر شگفتی در فراگیری علم دارید... یکی از دلایل موفقیت انیشتین این بود که ایشون بسیار مطالعات فلسفی داشت... یعنی نگاه کلی و بازی داشت تمام علوم تجربی در جزئی از آفرینش با رویکردی خاص مشغول تحقیق هستن یعنی نگاهشون یک نگاه جزئی هست اما فلسفه یک نگاه کلی داره

هر کس این دو نگاه (جزئی و کلی) رو با هم داشته باشه بسیار توفیق خواهد داشت...

دلیل موفقیت امثال شهید شهریاری ها هم در همین بود... فقط فیزیکدان نبود...

ان شا الله در هفته ی آینده در مورد خود علم به بررسی خواهیم پرداخت