من الغریب الی الحبیب
از حسین بن علی به حبیب بن مظاهر...
واما بعد...

حبیب خودت را به ما برسان...

.
.
.
لابد اگر حبیب بودیم از مولایی غریب و منتظر برایمان رقعه ای ، توقیعی ، نامه ای می آمد...
یااباناا ستغفرلنا...

......................

گودال قتلگاه پر از بوی سیـــــــب بود ، تنـــها تر از مسیح، کسی بر صلیب بود ،

سرها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ ، اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود! ،

مولا نوشته بود: بیــــا ای حبیــــــب ما ، تنها همین، چقدر پیامش غریـــــــب بود ،

مولا نوشـــــته بود: بیا دیـــــــر میشود ، آخر حبیب را ز شــــهادت نصیب بود ،

مکتوب میرسید فراوان، ولــــی دریغ ، خطش تمام، کوفی و مهرش فریب بود ،

اما حبیب، رنگ خدا داشت نامه اش ، اما حبیب، جوهرش «امن یجیب» بود...


گریه کار کمی است برای توصیف 
این روزها...
کاش بودم حلقه حلقه

 همچو زنجیر عزا در کف دل  بی قراری  بی قرارت میشدم ...


از مجلس عزای تو در کوچه های شهر
بوی غـــذای نـذریــــت از دور میــــرسد


 
این روزها سکوت بهتر است و گریه بر مصائب بهتر از آن ...

دوستان گرامی دعا در این ایام فراموش نشود برای حقیر ...