من هیچوقت نتونستم آدمایی که توی اعتقاداتشون بچه مثبت هستن و همه چیز رو راحت میپذیرن و بعد میذارن گوشه طاقچه حافظه شون رو درک کنم...

همیشه از بودن با انسانهایی که پر از سوال بودن لذت میبردم... به نظر من قرآن هم آدمهای پر از سوال رو خیلی بیشتر دوست داره...

با اینکه مبنای قرآن ایمان به غیب هست باز ببینید چقدر دعوت به تفکر در آیات میکنه؟...

اصلا من میخوام ایمان به غیب رو تعریف کنم:

ایمان به غیب یعنی شما عقلا باید بفهمی چیزهایی هست که شما از اون بی خبری.. اما نباید در بی خبری ات بمونی... باید راه بیفتی تا بفهمی...لذا دعوت به تفکر میکنن... اصلا بذارید یه گفتگو بین خود سطحی نگرم با خود ژرف نگرم برقرار کنم اینطوری بهتر میتونم مطلب رو برسونم

خودِ سطحی نگر:

راستی حالا چرا میگن تفکر کن؟... اگر من نتیجه تفکر فلان محقق رو بخونم آیا لازمه خودمم دوباره روی اون موضوع تفکر کنم؟

آخه وقت آدم هدر میره... من نتیجه تفکر چند محقق رو در یک موضوع خوندم کلی اطلاعات بدست آوردم... عمرا با تفکر کردن خودم به همچین اطلاعاتی میرسیدم... خوبه دیگه!!!... مکه ما از تفکر چی میخوایم؟


...................................................................

خودِ ژرف نگر:

 خوبه که نتیجه تحقیق محققین رو خوندی اما دریافتی که از راه تفکر کردنِ خودت بدست میاری زمین تا آسمون با این اطلاعات فرق داره... اصلا دو تا وادی جداست... این مطالعات کفایت نمیکنه... برو تفکر کن...

خودِ سطحی نگر:

ببخشیدا... من در باب فلان موضوع رفتم شرح و تفسیر فلان عالم رو خوندم که هر کسی اگه بخواد سوالاتش رو برطرف کنه این کتاب یکی از کتابهای مورد اطمینان هست برای گرفتن پاسخ.... آیا تفکر من میخواد جوابی ژرف تر از این عالِم به من بده؟... بنده خدا فقط شصت ساله داره توی این امور تحقیق میکنه... 

خودِ ژرف نگر:

بله... اگر تو خودت بنشینی تفکر کنی شاید نتونی به مطالبی که این عالِم دین رسیده برسی... اما باز اون اندکی که از راه تفکر خودت بدست میاری در نزد خدا بیش از اون کثیری هست که از راه مطالعه کتاب بزرگان بدست میاری...

خودِ سطحی نگر:

یعنی تو میگی کتاب بزرگان و علما رو نخونم؟

خودِ ژرف نگر:

نه هرگز... کتب اونها رو باید خوند... اما اگر شرح و تفسیر اونها برای تو زمینه ساز تفکر دوباره نشه و فقط یه سری اطلاعات بهت اضافه کنه ارزشی نداره...

خودِ سطحی نگر:

من که از حرفهات سر در نمی آرم... مثلا قرآن میگه در خلقت زمین و آسمان تفکر کنید... خب چرا میگه تفکر کنید؟... برای اینکه به اسرار زمین و آسمان پی ببریم... غیر از اینه؟

خودِ ژرف نگر:

حتما یکی از دلایلش همینه...

خودِ سطحی نگر:

خب کلی عالم و مفسر و عارف در طول تاریخ اومدن از اسرار خلقت نوشتن... من تنها ابزارم تفکر هست اما خیلی از اونها با مکاشفات و الهامات غیبی به خیلی از اسرار دست پیدا کردن... من هرگز نمی تونم با تفکر به اون اسرار پی ببرم آخه خیلی از خود اونها هم با تفکر به اون اسرار نرسیدن بلکه بهشون الهام شد یا از طریق شهود عرفانی بهش رسیدن... اونوقت تو میگی اون اندکی که از تفکر خودت بهش میرسی بیش از اون کثیری که در کتاب بزرگان میخونی ارزش داره!!!!... چطور همچین حرفی میزنی؟...

اگه هدف از تفکر، آگاهی از اسرار هست خب من با مطالعه این کتب خیلی آگاهی بیشتری پیدا میکنم...

دلیل بیار برای حرفت...


بقیه گفتگوی من با خودم ان شا الله در هفته ی بعد...

اما شما آیا جوابی دارید به خودِ سطحی نگر من بدید؟...آخه تا اینجا به ظاهر حق با خودِ سطحی نگر من هست