صدر نوشت:لطفا برای اعلام موافق یا مخالف تقاضا نوشت رو مطالعه بفرمایید

این مطلب برای من خیلی مهم هست چون بحثهای بسیار بنیادی درش مطرحه... نه اینکه من دارم بنیادهاش رو تبیین میکنم نه..

این مسئله اساسا و ماهیتا، بنیادی هست

من تقاضام اینه که دانشجویان بزرگوار این بحث رو دنبال بفرمایند بنده بنا ندارم در همین مطلب تمام آنچه رو که لازم هست برای بیان ، مطرح کنم

قطعا چندین هفته بحث لازم هست تا این مسئله تازه به صورت اجمالی و کلی مطرح بشه

اما در پایان هم کتابی معرفی خواهم کرد که اگر کسی خواست به صورت مبسوط این موضوع رو مورد بررسی قرار بده به این کتاب مراجعه کنه

متاسفانه تعریفی که از علم و شیوه کسب اون در دانشگاهها مطرح شده موجب شده که اغلب حوزه علم و دین رو از هم جدا بدونن و یا حداقل بگن در برخی جاها علم و دین با هم تباین یا تناقض دارن... در خوشبینانه ترین حالتش میگن علم و دین مکمل هم هستن که همه از اساس اشتباست

وقتی شما تعریف علم رو درست بشناسید و شیوه کسب علم رو (بزرگواران شیوه ی کسب علم بسیار مهم و بنیادی هست تا حالا در موردش فکر کردید؟) هم درست بشناسید در هر رشته علمی که باشید (فیزیک و شاخه هاش ، شیمی ، پزشکی ، کشاورزی ، نجوم و ....) دریافتهای شما با دیگرانی که شیوه ی کسب علم رو نشناختن اصلا قابل مقایسه نیست... اما بریم سر اصل مطلب:

علم یعنی چه؟



آیا فهم قوانین موجود در اشیا و بین اشیاء هست؟ (منظور از اشیاء ، موجودات هستن)

آیا فهم آثار این قوانین هست؟

آیا فهم قوانین ظاهر اشیاء هست یا باطن اشیاء؟

اصلا باطن اشیاء کجاست؟ آیا تمام اشیاء باطن دارن؟

آیا باطن و ظاهر اشیاء با هم ارتباط دارن؟ اگه دارن نحوه ارتباطشون چگونه هست؟

آیا میشه اشیاء رو فقط از لحاظ ظاهرش یا فقط از لحاظ باطنش مورد شناخت جامع قرار داد؟

اگر شناخت ما یا علم ما نسبت به اشیاء، جامع نباشه این علم، علمی پایدار خواهد بود؟

این سوالات رو مطرح کردم که روش فکر کنیم... باید اهل تفقه و تعمق باشیم...


و اما شیوه کسب علم: 

کسب کننده علم چه قوه ای از قوای انسان هست؟ آیا چشم هست؟ گوش هست؟ فکر و اندیشه هست؟

محدوده ی قوای ادراکی انسان که میشن ظرف علم، تا کجاست؟

اینکه حضرت امیر میفرمایند هر ظرفی ضیغ (تَنگ میشه و پُر میشه) میشه غیر از ظرف علم... منظور حضرت از ظرف علم چیه که هرگز انتهایی نداره

اصلا ادراک چه حقیقتی هست در انسان؟ چون تا ادراک نباشه علم مطرح نمیشه

اگر ظرف حقیقی علم در انسان رو بشناسیم شیوه ی تغذیه و پر کردن این ظرف رو هم خواهیم شناخت


خب این سوالات برای به تفکر واداشتن طالبان علم بود

حضرت علامه حسن زاده آملی رساله ای با موضوع "رابطه علم و دین" نوشتن بنده در هفته های بعدی این کتاب رو کامل معرفی میکنم ایشون حدود هفده تعریف از علم کردند اما یکی از تعاریف رو در این کتاب، محور قرار دادند بنده اون تعریف رو اینجا مینویسم و ان شا الله در موردش مطالبی رو تقدیم خواهیم کرد البته به فراخور فهم خودم... به همین خاطر در هفته های بعد کتاب رو کامل معرفی میکنم که دوستان به مطالب من اکتفاء نکنن...


علم ،معرفت واقعی به مُصَنِّف کتاب نظام هستی و کلمات وجودی آن به قدر طاقت بشری هست 


خب ما باید بحث کنیم که چرا علم رو اول به مصنف کتاب نظام هستی که همون حق متعال هست نسبت دادند؟ 

باید بحث کنیم که مراد از کلمات وجودی چی هست؟ که اینجا شامل حال تمام علوم تجربی میشه همون طور که معرفت به حق متعال هم شامل تمام علوم تجربی میشه...

اصلا باید بحث کنیم که معرفت واقعی یعنی چه؟ علم علمه... معرفت واقعی و غیر واقعی دیگه یعنی چه؟ وقتی میگیم دو دو تا میشه چهار تا ، دیگه معرفت پیدا کردن به این چهار، مگه واقعی و غیر واقعی داره؟

بعد باید بحث کنیم که چرا فرمودند علم ، معرفت به قدر طاقت بشری هست؟



تقاضا نوشت:

برای اینکه بدونم این مباحث طالب داره یا نه... اصلا کسی همچین دغدغه ای داره یا نه... بخش مخالف و موافق رو باز میذارم

اگر واقعا دغدغه دارید... واقعا طلب دارید... موافقت خودتون رو اعلام کنید... چون مطلبی هست که من باید روش وقت بذارم...

اگر از سر تعارف و مثلا لطفتون نسبت به من هست خواهش میکنم اعلام موافقت نکنید باور کنید من ناراحت نمیشم

یا حتی از سر اینکه "حالا بنویس ببینیم چی میخوای بگی؟" هم اگر هست اعلام موافقت نکنید...

فقط اگر واقعا براتون دغدغه هست و اهمیتش رو درک میکنید اعلام موافقت کنید

نظرات رو هم در یکی از هفته هایی که این بحث رو ارائه میدم باز میذارم

چون فقط نوشتن این مطالب نیست... من باید وقت بذارم تا مطالب رو نظم بدم... تا بتونم درست بیان کنم...

خواهشا مراعات وقت من رو بکنید توی وقت هم حق الناس هست هم حق الله هست هم حق النفس به وقت هم دیگه رحم کنیم


من خیلی دوست دارم این مطلب رو بنویسم اما کار بیهوده کردن رو دوست ندارم نمیگم مطلب من خوبه... نه...

من در حد وسع فهم خودم مینویسم اما شما رو ارجاع میدم به کتابی که اگر اهل تعقل باشید در حال حاضر جامع تر از این کتاب در این زمینه نخواهید یافت...

به هر حال این تقاضای بنده رو حمل بر بی ادبی نکنید... من فقط تعارف رو کنار گذاشتم... اگر دغدغه اش رو ندارید میتونم مطالبی بنویسم که نه وقت خودم هدر بره نه وقت شما...