بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسین علیه السلام فرمودند:

هیچ بنده ای نیست که در مصیبت ما قطره‌ای اشک ریزد و یا چشمانش گریان شود ، مگر آن که خداوند به سبب آن گریه او را تا ابد در بهشت جای دهد.

بحار الانوار - ج 44 - ص279


نمیدونم از کربلا و جریان این روزا چی بنویسم ، اما یه داستان تو کل ماجرا بیشتر دل کسی مثل من رو میسوزونه ، همه شهدای کربلا از کوچیکترینش تا بزرگترینش که حبیب باشه یه روضه و مجلس و نوشتار میخواد که طولانی مدت خونده و نوشته بشه اما

برای من این کلمه بیشتر سنگینه که با امروز خودم مطابقت میدم ، تو داستان کربلا ظاهرا دوجا این جمله به کار برده شده ، یکی توی داستان شهادت حربن یزید ریاحی و دیگری زهیر ابن قین و اون جمله چیزی غیر از این نیست که لحظات آخر قبل از شهادت وقتی امام سر این دو بزرگ مرد رو توی بغل گرفت از امام پرسیدن:

أرضیت عنی یا ابا‌عبدالله؟

حسین جان از من راضی شدی ؟

این روزها در کنار شور و شعوری که کسب میکنیم و عزاداری میکنیم باید کمی فکر کنیم و خودمون رو تطبیق بدیم با امام حاضرمون

یعنی الان امام زمان عج از دستمون أرضیت عنی هست ؟

اصلا اگه یه روزی اینطور بشه رومون میشه توی صورت امام نگاه کنیم چه برسه که ازشون سئوال کنیم که

أرضیت عنی یا صاحب الزمان عج؟

.

یعنی اگه الان کربلا بود ما جزو کدوم دسته بودیم ؟ (باید با حال جامعه خودمون رو تطبیق بدیم رفقا)

.

جزو اونهایی که شوهرمون رو به زور از پشت مسلم کشوندند و بردند و نذاشتند که بمانند پشت مسلم

جزو اونهایی که زرق سکه نذاشت تصمیم بگیرند

جزو سنگ زنندگان

جزو سکه دهندگان یا گیرندگان

جزو شمشیر تیزکن ها

جزو لشکر یزید

جزو سیاهی لشگر

جزو اونهایی که شب و روز عاشورا از امام جدا شدند

جزو زخم زبان زنندگان

جزو هلهله کنندگان

و ...

یا

جزو یاران خالص و پای کار حضرت که تا آخرین قطره خونشون ایستادند

.

بی ربط نوشت:

این روزها از وقتی که سردار همدانی شهید شدند اصلا دل حضور در دنیای مجازی رو مثل سابق ندارم  ، دوستان عذرخواهی میکنم که به وبلاگ ها خوب نمیتونم سربزنم با این که ارتباط نزدیک با ایشون نداشتم نمیدونم چرا ...

دستگاه حسینی:

این روزها دوستان ما دارند برای دهه دوم هیئت کار و برنامه ها رو جور میکنند ، به ما ماموریتِ پیدا کردن بانی برای اطعام مراسم رو دادند ، خیلی برام جالبه  ، شاید در حیاط خلوت بعد از محرم بنویسم راجع بهش ، از کمک 500 تا تک تومنی که یک عدد سکه دویست تومانی و سه عدد سکه 100 تومانی بوده کمک شده تا مبالغ بیشتر ، هر کسی به وسعش ، برام این حس کمک کردنه که خیلی‌ها میخوان گمنام باشن جالبه از اون کمترین مبلغ تا بیشترین مبلغ که کمک شده

خیلی‌ها رسید کمکی کردن رو هم نمیخوان بگیرند که میتونن خودشون بندازند دور

یاحسین جان چه کرده‌ای با دلها

دل نوشت:

یه روز دل سنگ منم سنگ فرشهای حرم میشه