خداوند در این حدیث قدسی فرمود:

کنت کنز مخفیا ، فاحببت ان اعرف ، فخلقت الخلق ، لکی اعرف

" من گنج مخفی ای بودم و دوست داشتم شناخته شوم پس خلق کردم خلق را، تا شناخته شوم"

بر اساس این حدیث هدف از خلقت رسیدن به معرفت الله بوده و هست که البته تناقضی با اون آیه شریفه که فرمود: "خلق نکردم جن و انس را جز برای عبادت" نداره چون عبادت فرع بر معرفت هست یعنی تا کسی به سر حد شعور و عقل نرسه تکلیف عبادت بر دوشش نیست مثل دیوانگان یا کودکان قبل از سن تکلیف....

در بین موجودات یا مخلوقات هم فقط انسان هست که میتونه به معرفت برسه البته جن هم تا حدی می تونه اهل معرفت بشه... منتها اجنه نهایت عروجشون تا سر حد عقل هست... اما فقط و فقط انسان هست که میتونه به فوق عقل هم بره و معرفت کسب کنه

مابقی موجودات علم دارن اما نمیشه اسم معرفت روش گذاشت... علم اونها علم بسیط هست یعنی خودشون نسبت به علمشون آگاهی ندارن... مثلا گیاه میدونه چه چیزی رو باید از خاک جذب کنه تا رشد کنه اما نسبت به این علمش حضور و آگاهی نداره... یعنی میداند اما نمی داند که میداند

اساسا بحث معرفت در جایی مطرح میشه که موجود بداند که میداند و بداند که نمیداند... در این دو عرصه بحث معرفت مطرح میشه و خدا کل نظام هستی رو خلق کرد تا معرفت الله ایجاد بشه

حتی برای ملائکه هم بحث معرفت مطرح نیست... اونها علم محض و عقل خالص هستن... بحث اختیار و معرفت برای اونها مطرح نیست

خب حق تعالی همه چیز رو برای معرفت الله خلق کرد و در بین تمام مخلوقات هم فقط انسان هست که میتونه به شکل کامل به معرفت الله برسه

با این حساب یعنی خداوند تمام نظام هستی رو برای انسان یعنی رسیدن انسان به معرفت الله خلق کرد...

خب انسان هم به واسطه عقلش به معرفت الله میرسه البته به اندازه ظرفیت و سعه وجودی هر انسان...

حالا با این دید یه نگاه به مخلوقات بندازیم... خدا حیوانات رو خلق کرد... چرا خلق کرد؟

برای اینکه به بچه هاشون برسن؟... چرخه طبیعت حفظ بشه؟... طبق اصل پیوستگی مخلوقات به هم اگر حیوانات آفریده نمیشدن حیات هم از بین میرفت؟... بله همه اینها درسته...

اما همه این دلایل ، دلایل فرعی هست در خلق مثلا حیوانات... دلیل اصلی چیه؟

دلیل اصلی اینه که خدا حیوان و گیاه و شجر و حجر و ستارگان و کهکشانها رو آفرید چون عقل جناب انسان رو آفریده بود و عقل انسان غذا میخواست... لذا چون عقل انسان غذا میخواست تمام مخلوقات رو آفرید تا عقل انسان بی غذا نباشه...


غذای چشم چیه؟ تصاویر شرعیه و حلال

غذای گوش چیه؟ اصوات شرعی و حلال

تمام حواس و قوا غذا دارن... اما این غذاهای حواس پنجگانه و قوه وهم و خیال آفریده نشدن تا هر کدوم برای خودشون تغذیه کنن و لذت صرفا بصری یا صرفا شنوایی و ... ببرن بلکه همه این حواس و قوا اگر میخوان حیات انسانی داشته باشن باید غذاهای خودشون رو تحویل عقل بدن... یعنی حواس پنجگانه و قوه وهم و خیال در اصل نگهبانان و گارگران عقل هستن...

و جالبه... تمام حواس پنجگانه و قوه وهم و خیال در تغذیه محدود هستن و براشون بحث حلال و حرام مطرح هست

یعنی چشم نمیتونه نگاه به نا محرم بکنه... تصویر نا محرم غذای چشم انسان نیست و همینطور بقیه حواس و قوا حلال و حرام دارن... مقید هستن

اما اصلا در وادی عقل به هیچ عنوان بحث حرام مطرح نیست... تمام نظام هستی برای اینکه معقول انسان بشوند حلال هستن

کجا شریعت یک مرد یا یک زن را منع کرده اگر بخواهد در مورد اسرار جسم جنس مخالفش به تعقل بپردازه؟

درسته ، چشم حق نداره نگاه کنه اما بلاخره هر کسی محارمی داره و از جسم جنس مخالفش آگاهی داره... کجا شرع منع کرد که در حقیقت این شکل جسمِ جنس مخالف به تعقل بپردازیم؟... کجا شرع منع کرد که در حقیقت صوت زن که نازک هست یا صوت مرد که کلفت تر هست به تعقل بپردازیم؟ و چقدر اسرار و حقایق از این تعقل ها نصیب انسان میشه... باز هم عرض میکنم: تعقل در صوت و جسم نامحرم به این معنی نیست که ما نگاه به نامحرم بکنیم و بعد بگیم من میخوام تعقل کنم... نه...

چشم مطلقا حق دیدن نا محرم نداره... لطفا در برداشت عجله نکنید... عرض کردم هر کسی محارمی داره...

پس تمام نظام هستی آفریده شد چون غذای عقل من و شما هستن... 

راستی تا حالا چقدر لقمه ی عقل از این خان و سفره گسترده الهی برداشتیم؟

و چقدر از غذای این سفره را کفران کردیم؟ و دور ریختیم؟

شکر نعمت نعمتت افزون کند

کفر نعمت از کفت بیرون کند