حجّت قبول نوبت قربانی تو شد * * * وقت سماع و سلسله جنبانی تو شد
احرام بستهاند ملائک به دیدنت * * * برخیز وقت آینه گردانی تو شد
چشم انتظار مانده طلوعی همیشه را * * * صبحی که وقت مشرق پیشانی تو شد
ذرات کائنات همه محو در تواند * * * هستی هر آنچه هست همه فانی تو شد
با تو تمام عرش به جریان درآمده است * * * عالم مطیع لهجهی قرآنی تو شد
احرام عشق بستی و از آن به بعد * * * چشم چقدر آینه بارانی تو شد
سرمست تا به بزم جهان پا گذاشتی * * * هر گوشه اشک ساقی مهمانی تو شد
قربانی تو چیست چه آوردهای بگو * * * از هر چه هست و نیست که ارزانی تو شد
قربانی تو هیچ کسی نیست جز خودت * * * حجات قبول نوبت قربانی تو شد
شما وقتی که یک قندان قند برابر کوچکترها میگذارید میگردند میگردند آن بزرگترش را انتخاب میکنند اما همین قندان قند را برابر بزرگترها میگذارید میگردند میگردند کوچک ترین را انتخاب میکنند چرا بچهها آن طور چرا بزرگ ترها این طور؟ علت اش این است که بچهها یک چیز را خوب نمیدانند اما بزرگ ترها خوب میدانند بزرگ ترها میدانند که پشت این شیرینی نا چیز و نازل و اندک چه تلخیهایی است که نهفته به همین خاطر به راحتی از این شیرینی اندک میگذرند در حقیقت این شیرینی نازل را قربانی یک شیرینی برتر و بالاتر که سلامتی و تندرستی است میکنند بر همین اساس نتیجه میگیریم که اساسا قرب به هر چیزی لازمه اش قربانی است شما اگر میخواهید به هر چیزی قرب پیدا کنید باید یک چیزی را قربانی کنید کسی که میخواهد به یک شیرینی بالاتری قرب پیدا کند نزدیک شود و دست پیدا کند باید شیرینیهای کمتر و فروتر و نازل تر را قربانی کند. این گلاب گیرها چرا به گلاب دست پیدا میکنند؟ چون قربانی میکنند آبهای زلال و طیب و پاک را قربانی گلها میکنند چون قربانی میکنند به گلاب قرب پیدا میکنند در دنیای معنویت و در عالم معنویت هم دقیقا همین طور است یعنی آن جا هم باید قربانی بکنی تا به یک قربی راه پیدا بکنی. در این عالم یک بوهای خوشی است یک رائحههای خوشی است که ما از آنها بی خبریم چرا؟ چون قربانی نمیکنیم کسی که میخواهد به آن بوهای خوش راه پیدا کند باید بوهای نازل و ناچیز را قربانی بکند ما میخواهیم بو ببریم چه کسی آمد چه کسی رفت چه کسی چه گفت فلانی درآمدش را از کجا کسب میکند خرج چه میکند همه اش میخواهیم از این بوها ببریم به همین خاطر از آن بوها محرومیم اگر کسی این بوها را قربانی بکند اصلا دنبال این نباشد که چه کسی آمد چه کسی آمد بو نکشد در زندگی مردم نسبت به حرفها و گفتهها و رفتار مردم این بوها را اگر قربانی کند به آن بوها راه پیدا میکند شما وقتی میروید در عطر فروشی دو سه عطر که بو کردید مشام پر میشود به همین خاطر اینها یک کار میکنند آن هم این است که میآیند یک مقدار قهوه برابر بینی شما میگیرند و شما بو میکشید وقتی بو کشیدید مشام شما از آن بوها خالی میشود از آن بوها تخلیه میشود و آن بوی تازه تر را میتوانید استشمام بکنید یعنی تا آن بوها نرود آن بوی تازه تر نمیآید در عالم معنویت هم همین است یک بوهایی است که اگر انسان بخواهد به آن بوها راه پیدا بکند باید این بوها را قربانی بکند پس قربانی لازمهی قرب است تا شما قربانی نکنید به چیزی قرب پیدا نمیکنید...
حاج آقا رنجبر
****************
سیم خاردار 51 : نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.
یادمان نرود امام حسین علیه السلام برای نماز قربانی دادند ... ما نمازمان را قربانی چه چیزهایی میکنیم ؟!!!!
زمانی تا محرم باقی نمانده است ...
///////////////
پ ن : از جوار حرم ملکوتی امام رضا علیه السلام دعاگوی همه هستم.
نظرات ان شاء الله هفته آینده تایید میشوند.
در پناه شهدا باشید .