از هفته ی پیش تا الان که دیگه بامداد روز دوشنبه است مدل به مدل، سوال طرح کردم که بذاریم برای مسابقه...از سرگرمی بگیر تا مطالب مطرح شده در مباحث قبلی تا......خلاصه که سوال زیاده!!{لبخند}

مثلاً اگه گفتید این عکس، یعنی چی؟{لبخند}


عمراً بتونید جواب بدید!! اینها سه تا مکزیکی هستند که دور آتیش نشستند{لبخند}

بگذریم...


چند روز پیش یکی از اقوام گفت که فلانی، بچه م جدیداً سوالائی می پرسه که نمی دونم چی جواب بدم....تازه افتاده تو فاز شناخت خدا و خلقت و مسائل این چنینی...کلافه مون کرده با سوالاتش....ببین می تونی تو باهاش صحبت کنی...گفتم چشم...

خلاصه در طی یک عملیات گاز انبری!!!ما این فسقلی را به بهانه ی اینکه بریم گردش بردیم بیرون و خلاصه دیگه سوال نبود که نپرسه{لبخند}

هم خنده م می گرفت از جدیتش و هم غبطه می خوردم به حالش....

لابه لای حرفهاش معلوم شد یه بنده خدائی براشون از خدا گفته و حالا خدا می دونه که چطوری گفته که این فسقلی همین اول کار از خدا وحشت داشت...به حدی که وسط بحث زد زیر گریه که خدا ما را دوست نداره!!

هیچی دیگه هر ترفندی بلد بودم به کار بستم و قصه را براش گفتم...و خدا را شکر، اخبار نشون میده!!در طی چند روز گذشته، ورق برگشته{لبخند}حالا از اون سر پشت بوم نیفته خوبه{لبخند}


خلاصه که همینطور که داشتم سوالات را مرور می کردم یاد این خاطره افتادم....با خودم گفتم عجب ذهن پرسشگری دارند بعضی ها...جداً آدم می مونه...تازه وقتی سوال اونها را می شنوی یا می خونی، با خودت میگی واقعا جوابش چی میشه؟!!

نتیجه اینکه به ذهنم اومد مناظرات امام رضا علیه السلام را بخونم...هر چند خلاصه....و دیدم خوب سوژه ایه برای مسابقه...{لبخند}



القصه سوال اینه:

امام رضا سلام الله علیه و آله، چگونه وجود خدا را اثبات نمود؟ اصلاً چرا امام، حاضر میشد مناظره کنه؟



هفت خان رستم!! نوشت:

جواب های دوستان، لو نمیره تا روز جمعه...

به 8 نفر از برندگان، جوایز ارزنده ای!! به نام کارت شارژ! اهدا خواهد شد....{لبخند}

لطفاً آدرس بذارید که جایزه در اسرع وقت!به دستتون برسه{لبخند}


بنابراین مسابقه از همین لحظه!! شروع شد...


یک و یک و یک....

دو و دو و دو...

.....

مسابقه ی جزیره!!{لبخند}