فانوس جزیره

شب
اشک
بیابان
تصویر قشنگ بود مخصوصا پوستر رو دیوار!
دست خط هرکی بود عالیه!
فقط یه سوال جا واسه تکون خوردن بود اونجا؟(:

سلام.

سلام علیکم

حالا آشفتگی مغازه هیچ،ارتباط عنوان مطلب رو با پست نفهمیدم!
اما در کل عنوانش برام جالب بود...

از چاپارهای قدیمی با اون شیوه ی پیام رسانی،تا چاپار میل....!

اگر احیانا فرصتی داشتم،این هم اضافه میشه به حرفهایی که باید منظمش کنم و بعدا بنویسم...

خداقوت رزمنده.

سلام علیکم
بهتره اسمشو بذارید
من و این ذهن درگیرم همین الآن یهویی :)))
ممنون از حضورتون یا حق

تولدتشون مبارک
نمیدونم چیزی ب ذهنم نمیرسه |:

سلام

گنجینه صوتی که گذاشتم رو از دست ندین

سلام

سلام . رسیدن بخیر :)
مگه هنوز هست از این جاها ؟! نعل سازیه دیگه درسته ؟!
الان یه عده می گردن دنبال نعل واسه خوش شانسی :) یکی دو تا از این گونها می شناسم آدرس بدین ظاهرا اینجا اصل می سازن :))

سلام علیکم
خداقوت...
چه عکسی!!حتما یهویی انداختن!!!
مگه نعل جدید هم داریم؟! (نوشته نعل کهنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
نکنه همون شارژ گوشیه!!
چاپار تا چاپار
چه جالب...
با دیدن مغازه یهویی ادم یاد داستانهای قدیمی میافته..

بنده هم یهویی آمدم و سلامی عرض کنم و یهویی مطلبتون رو دیدم و لذت بردم.

داستان خاصی مدنظرم نبود!نمیدونم چرا همینطوری یادفیلمای قدیمی افتادم (منظورم از قدیم برمیگرده به چند سال قبل نه زیاد!)(لبخند)
یه صفایی توی عکس وجود داره..
شاید نعل هایی که تو مغازه هست یا پوستر روی دیوار باعثــش شده.

سلام جناب رزمنده

سلام و رحمه الله... یک زمانی نعل اسب میزدن برای پیک های نامه رسون که اونا شدند چاپار و الان هم شارژ میزنند به گوشی ها تا بازهم چاپار را داشته باشیم . به هرحال قراره تبادل اطلاعات داشته باشیم چه با نعل کهنه و چه با شارژ تلفن همراه. هردو صورتش اینجا موجود است!!  فکر کنم عکس برای زمان هایی ست که هنوز خبری از همراه اول و رایتل نبوده و هنوز اینقدر جا نیفتاده بودند یا حداقل همه گوشی به دستان اون حوالی ایرانسلی بودند!!

عه چه یهویی برگشتد

سلام علیکم مومن
اول ممنونم که تولد ما رو تبریک گفتید ، کادوش کو ؟ (لبخند)
دوما که این تبریک گفتن تاثیری توی حقوق و اضافه کار و مرخصی و این مدتی که غیبت داشتید نداره ها ،‌ تنبیه ها سرجاشه (لبخند)
سوم ممنونم از دوستانی هم که تبریک گفتن تولد بنده رو ، البته قرار نبود که اینطور باشه و بشه و شده

درباره مغازه هم که آقا صالح که طب سنتی کار میکنند بهتر باید بدونند که این جور نوشته ها که نعل قدیمی و اینها برای چی هست که اطباع سنتی توصیه میکنند که از آهن در غذا ها استفاده بشه و فلسفه این که نعل رو قدیمی ها مینداختن توی فسنجان و رنگش عوض میشده برای این هست که آهن منتقل میکنه به غذا و موجب تامین آهن مورد نیاز بدن میشه
یکی از اقوام ما تعریف میکرد که کم خونی داشته و داره و از وقتی که توصیه پزشک رو مبنی بر استفاده از همین روش برای تامین آهن بدنش کرده وضعیت بدنش خیلی بهتر از قبل که قرص های آهن و کپسولهای داخلی و خارجی مصرف می کرده شده

بانظر جناب ندیم پور هم موافق هستم چون تقریبا هم مسیر هستیم بگید برای ما هم یک عدد بزنن اونم با مخلفات اضافی (لبخند)

عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب

سلام مومن

اولا عکس باز نمیشه..
دوما انقدر تغییرات یهوی در فانوس.. مگه داریم ... مگه میشه...

التماس دعا دارم.. برای همسرم دعا کنید همچنان بیمارستان هستن..

ای خدا میشه الان یهویی زنگ بزنن از بیمارستان بگن حس به بدنش برگشته.. : (

یاعلی

سلام.
کاش به جا عکس گرفتن می رفتید کمک میکردید صاحب مغازه رو بلکه یه کم مرتب کنه این جا رو.
آدم دیوونه میشه !!!

نظر منم همون مگه داریم مگه میشه میباشد...
خدا قوت و التماس دعا

ماشلا همه چیز  یهویی!! 

سلام