در فهم و درک حقایق دین اصل بر طهارت هست و تحقیق و مطالعه و تفکر و استاد فرع هستن... اگر همه این فروعی که عرض کردم رو یکجا و در مرتبه اعلایش داشته باشیم اما اون اصل رو نداشته باشیم جز انباری از الفاظ و عبارات چیزی نخواهیم شد که این انبار بدون طهارت فقط و فقط به سود نفس اماره هست... و وای بر ما اگر این چنین باشیم...

اما اگر اون اصل که طهارت هست رو داشته باشیم و به دلایل گرفتاریهای زندگی و مشکلات نتونیم در اون فروع ذکر شده فعالیت درخوری داشته باشیم از اهل نجات خواهیم بود... البته این به این معنی نیست که تحقیق و تفکر و استاد اهمیت نداره بلکه بنده در مقام بیان جایگاه این اصول و فروع هستم...

پس اگر واقعا خواهان حقایق و معارف هستیم اهتمام خودمون رو باید به این اصل بیشتر کنیم چون نتیجه ای که از اون فروع عاید ما میشه به اندازه پیاده شدن این اصل (طهارت ظاهری و باطنی) در وجود ما هست.

مگر نه اینکه قرآن کریم وقتی خودش را در سوره واقعه وصف میکند بعد از اینکه میفرماید قرآن کتابی پر از اسرار و رموز (مکنون) هست میفرماید "لا یمسه الا المطهرون" یعنی این حقیقت مکنون را جز مطهرون درک نخواهند کرد.. حالا در تفاسیر هم میگن این "لا یمسه الا المطهرون" رو چه جمله دستوری بگیرین که یعنی "بدون طهارت (ظاهری) قرآن را مس نکنید" درسته، چه جمله خبری بگیرید که یعنی " جز مطهرون (ظاهری و باطنی توامان)آن را مس نخواهند کرد" این هم درسته...

خب طهارت ظاهری رو احتمالا همه میدونیم یعنی چه... وضو و طهارت از نجاسات و ...

اما طهارت باطنی یعنی چه؟...

مراد از طهارت باطنی طهارت در قوه خیال و وهم و حتی طهارت در قوه عاقله شخص و بالاتر طهارت در سِر سویدای شخص هست... فعلا بحث طهارت قوه وهم و خیال به ما ارتباط پیدا میکنه... سوء ظن ها و نیتهای مشکل دار و کینه ها و حسادتها و بد بینی ها و ... همه طهارت قوه خیال و وهم رو از بین میبره... گاه یک نگاه به نامحرم سالیانی درک شخص رو به عقب میندازه... گاه یک حرف بیجا مدتها شخص رو در فهم و درک معارف معطل میکنه...

و اسلام چقدر از بی طهارتهای به ظاهر مفسر و فیلسوف و فقیه و متکلم و عارف ضربه خورد...

وقتی امام خمینی بعد از انقلاب در رسانه ملی شروع به تفسیر سوره حمد کرد چه بلوایی برخی از مراجع وقت کردن که او کفریات فلانی و فلانی رو داره در غالب تفسیر به خورد ملت میده طوری که امام بعد از سه یا چهار جلسه این روند رو تطیل کردند

و وقتی جنگ شروع شد و دین و ناموس و خاک این ملت در خطر بود همین وااسلاما گویان متعصب چنان به کنج خلوت و سکوت خزیدن که انسان متحیر میمونه.. 

یا چنان فشاری به علامه طباطبایی آوردن برخی از مقدس نماهای حوزه که این بزرگوار مجبور شد کلاس تدریس اسفار ملاصدرا رو تعطیل کنه و مخفیانه در منزل شاگردهاش به این روند ادامه بده...

یا وقتی امام به گورباچف نامه نوشتن که اسلام ناب رو در کتب فارابی و ابن سینا و سهروردی و ملاصدرا و ابن عربی جستجو کنید برخی از صاحبان فتوا تا دم حکم ارتداد امام خمینی پیش رفتن که چرا مشتی کفار رو به نام اسلام ناب معرفی کردید به جهانیان...

همین بی طهارتی برخی ظاهر الصلاحهای صاحب فتوا، ملاصدرا رو هشت سال آزگار با زن و بچه گرفتار نفی بلد کرد و در بیابانهای اطراف اصفهان و قم و کاشان سرگردان کرد... ملاصدرایی که مقام معظم رهبری در موردشون فرمودن حکمت متعالیه ملاصدرا همان حکمتیست که ملاصدرا را هفت بار با پای پیاده به حج کشاند.. و در راه برگشت از سفر آخرش از دنیا رفت...

البته حکمت ملاصدرا وحی مُنزل نیست و بزرگان بعد او تعلیقه های خوبی بر آن نوشتن... خب عالم علم باید این پویایی رو داشته باشه و این از عظمت ملاصدا چیزی کم نمیکنه....

خدا به همه ما توفیق طهارت چه در مقام ظاهر و چه در مقام باطن عطا کنه...

که فهم و درک معارف و حقایق مترتب بر طهارت هست نه تحقیق و مطالعه... تحقیق و مطالعه باید باشه اما اصل بر طهارت هست و به اندازه طهارت مان از مطالعه و تحقیق و استاد نتیجه میگیریم و به معارف حقه راه خواهیم یافت

 

طب سنتی نوشت:

1_در موقع خواب معده پر نباشد چون بخارات معده راه خروج ندارند با بسته شدن چشم به چشم آسیب می رسانند و لذا بعضی از چشمها زیاد بخار می بندد.

2_دود هیزم بهترین چیز برای ضد عفونی کردن چشم است.
3_یک نفس خوردن آب موجب ورم کردن کبد می شود.
4_اگر مزاج زن ومرد گرم باشد، اولین بچه آنها پسر است ولی اگر یکی گرم و یکی سرد باشد، بچه دختر است.

مورد چهار رو هنوز برام به صورت علمیش مسجل نیست اما به تجربه هر چه به زوجین مسن و جوان اطرافم نگاه میکنم این قاعده صدق میکنه...

همه ما نیاز به فراگیری علم طب ولو در حد تشخیص و تدبیر مزاج خودمون رو داریم...

مثلا خیلی مهمه وقتی میفهمیم حبوبات به غیر از عدس دیر هضم هستن و موجب تشویش و بازیگری قوه خیال میشوند... خب کسی که اهل مراقبه هست دیگه غذایی که حبوبات درش هست رو در شب نمیخوره چون اگر اهل خلوت شب باشه قوه خیالش همراهی نمیکنه و .... همه نیاز داریم علم طب رو بشناسیم تا بتونیم مزاجمون رو در مسیر تعالی درست هدایت و مدیریت کنیم 

 

دل نوشت: 

همیشه فراق و هجرانی که انسان رو به خدا نزدیک کنه رو بر وصالی که موجب عادت زدگی و کوری بصر بشه ترجیح میدم

بعد از سالها فراز و نشیب و تقلا برای فراگیری علوم و معارف الان حس میکنم باید قدری به خودم رجوع کنم ببینم توی این سالها چه کردم...

گاهی از شیراز بیست ساعت راه رو میکوبیدم می اومدم ساری که جلسه بحث رو از دست ندم و بعد جلسه دوباره برمیگشتم شیراز... و از چه نقاطی از این مرز و بوم فقط به خاطر درس و بحث می اومدم ساری و برمیگشتم... دیگه حالا احساس شکستگی و استیصال دارم... دلم به مباحثات هست اما... یادمه اون اواخر یکی بهم گفت آقا رضا دیگه کمتر می آی مباحثه... به شوخی گفتم : فعلا دوران غیبت صغری رو طی میکنم... دوران غیبت کبری در راه هست :)

و واقعا هم این مطایبه ی ما به وقوع پیوست... زبان شرح حالم رو ندارم اما این صوت بیشتر مبین حالم هست برای مداحش هم دعا کنید چون دیگه نمیتونه بخونه

ایام رو تسلیت میگم و التماس دعای خیرتون رو دارم