سلام حضرت بهــار !
روز عوض می شود،
حال ما هم عوض می شود؛
بهار ما تویی ...
می خواهم دعا کنی امسال دفتر خاطره هایمان پر باشد از هر چه خدا خوشش می آید ...
دعا کنی درخت مهربانی شویم که شاخه هایمان را تکان می دهند،میوه ای بیفتد،گرسنه ای سیر شود،
دعا کنی حرف های خوب از دهانمان بیرون بریزد؛دل کسی نشکند...
دعا کنی فکرهای خوب در سرمان ریشه بدواند؛فکر گناه برود ...
دعا کنی با بهار نو شویم،چشم و دلمان تازه شود و حالمان خوش ...
دعا کنی که حالمان أحسن شود ...
دعا کنی برای جمعه های بی کسی مان ...
و باز هم سلام حضرت دلبر !
اگر از حال ما بخواهی بد نیستیم؛فقط این بغض نیامدنت روی گلویمان می لغزد...
گاهی به دلم خیره می شوم ؛ غصه ام می گیرد.
این کوتاهی های ما،این نق زدن های گاه و بی گاه،این گاهی کم آوردن های ما،این ها را به حساب کوچکی مان بگذار و به بزرگی ات ببخش...
تو امانی!
بیایی حال ما خوبِ خوب می شود ...
در این روزهای پایان سال که بهانه ای برای مرور و محاسبه اعمالمان است؛
دلمان بیشتر از همیشه تو را می خواهد ...
بهار ما تویی ...
******
سیم خاردار 24 : غیبت شنیدم .
همه مون از بدیِ غیبت آگاهیم (قدم 21) اما خیلی خوبه که با شروع سال جدید حواسمون رو بیشتر جمع کنیم،مخصوصا به هنگام دید و بازدیدهای عید ...
*******
راستی!
چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان!
نه به دستی ظرفی را آلوده می کنند و نه به حرفی دلی را آزرده، تنها به فاتحه ای قانعند ...
شب جمعه آخر سال است ؛
بخوانیم حمدی و سوره ای ...
یا زهرا سلام الله علیها ...
تمنای دعا