خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود...

تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...

با پای شکسته هم می توان سراغش رفت...

تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر می خرد...

تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند...

وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید...

وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود...

و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن...


یاد خداوند از بین برنده دردهای درونی است. چنان که حضرت علی علیه السلام فرمود: «ذِکْرُ اللّهِ دَواءُ اَعلالِ النُّفوسِ؛ یاد خداوند دوای دردهای جان هاست.» و یاد محبوب موجب حیات دل و نورانیت آن می شود، زندگانیِ قلب، در یاد خداوند است، افزون بر این، ذکر پروردگار نورانیت عقل و فکر و جلای سینه و نزول رحمت را به دنبال دارد و بالاتر از همه اینها یاد خدا توجه خداوند به انسان را در پی دارد که: «فَاذْکُرونی اَذْکُرْکُمْ؛ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.» (بقره: 152) توجه به این مطالب موجب اشتیاق به یاد خداوند در وجود انسان می شود تا آنجا که حالت اطمینان به ذکر الهی در سینه او شکل می گیرد که: «اَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ آگاه باشید با یاد خداوند دل ها مطمئن می شود». (رعد: 28)


سیم خاردار 20 : ذکر را با توجه زیاد نمی گفتم.

اصل ذکر در واقع همان ذکر قلبی است، اینکه انسان قلباً به یاد خداوند باشد آثارش هم در اعمال انسان ظاهر می‏شود. وقتی که گناهی پیش می ‏آید انسان با یاد خدا از آن گناه منصرف می‏شود. این ذکر عملی و واقعی و درونی می‏باشد. یا با یاد خدا، حالت شکر و سپاس و حالت عبادت دارد. پس اصل ذکر در واقع همان ذکر قلبی و درونی می‏باشد و اینکه انسان به زبان ذکر می‏گوید در واقع می‏خواهد آنچه که در قلب می‏باشد با زبان بیان کند. وقتی می‏گوید: اللّه‏ اکبر، یعنی من قلباً باور دارم که خداوند بزرگتر از آن است که توصیف شود. حالا آن باور قلبی را با زبان هم بیان می‏کنم ...


به قول بزرگی : شما لقمه حلال بخور،اون وقت خدا رو آروم هم صدا بزنی جوابتو میده... نیازی نیست داد و بیداد کنی ...