آیت الله مجتبی تهرانی :

فرض کنید اگر شخص در منطقه‌ای قرار گرفت که در آنجا مسائلِ محرّک شهوت بود ، باید چه کار کند ؟ بحثی است که در قرآن و روایات ما وارد شده است و من به طور اشاره عرض می‌کنم. به طور کلّی وقتی انسان در قرآن نگاه می‌کند، می‏بیند که قرآن تحت دو عنوان مسأله نیروی شهوت را مطرح می‌کند. یکی خود شهوت که اسم شهوت در قرآن است. یکی مسأله هوا. هوا یعنی خواسته، خواسته چیست؟ شهوت. اینکه می‌گویم، همان نفس است. شاید دوّمی، یعنی تعبیر به هوا در آیات بیشتر باشد که متابعت از هوا نکن، یعنی از آنچه که شهوتت متمایل به آن است، متابعت نکن.

در آیاتی که مسأله هوا را مطرح کرده است، دارد«أَ فَمَنْ کانَ عَلى‏ بَینَةٍ مِنْ رَبِّهِ کمَنْ زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُم‏ »[1] أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» [2]أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»، دو تعبیر وجود دارد که آن کسی که خواسته‌های شهوی‌اش برای او بُت شده و به گمراهی کشیده شده ‌است، این‌طور است که خدا با او کاری ندارد«وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» که از نظر درونی است و من بعداً باید اینها را توضیح دهم. یا با لحن صریح دارد«وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَیضِلَّک عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» [3] از هوای نفسانی‌ات و خواسته‌های شهوی‏ات متابعت نکن که تو را به گمراهی می‌کشاند و از راه الهی باز می‌دارد. آیاتی را که تحت عنوان هوا بود مطرح کردم.. در تعبیرِ « متابعت از هواها یعنی متابعت از درخواست‌های گسترده و افسار گسیخته شهوی و حیوانی. هر چه آن بگوید، او هم دنبال خواسته‌های نفسانی است.

مسأله شهوت در روایات:

ما روایات زیادی در این مورد داریم که من یک دسته از روایات را برای نمونه می‌خوانم که اینها تحت عنوان شهوات است. در روایتی دارد«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات»[4]وَ اللَّهُ یرِیدُ أَنْ یتُوبَ عَلَیکمْ وَ یرِیدُ الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیلًا عَظِیماً» [5] نگاه کنید می‌گوید شهوات! نمی‌گوید: هوا؛ به قول ما طلبه‌ها از نظر دقّت لغوی علمی هم می‌توانیم اینها را جداسازی کنیم. می‌گوییم: هوا اعَم است از شهوات. یعنی هوا خواسته نفسانی است، حالا خواسته می‌خواهد در ربط با شهوت باشد یا غضب. در غضب هم شخص می‌خواهد مثلاً دیگری را بکشد. این هم برادر هوا است، هوای نفس است.

 شهوت که می‌گوییم اشتباه نشود ، فقط در مورد شهوتِ جنسی نیست ، به هر نوعش که باشد ، ولو شهوتِ جمع کردن مال هم باشد ، شهوت نسبت به ثروت می‌گویند. البته ریاست نه ، ریاست در ارتباط با غضب است. ریاست در ارتباط با شهوت اصطلاحی در باب قوای نفسانی نیست، در ارتباط با قوّه غضبیه است.

شهوت ، سمّ کشنده:

روایات ما هم همینطور است. توجه کنید من گفتم همه این روایات را به عنوان نمونه مطرح می‌کنم. در روایت دارد«الْهَوَى أَسُّ الْمِحَن»[6]آفة العقل الهوى»[7]أهلک الشیء الهواء» نابود کننده‌ترین چیز عبارت است از هوا. انسان را نابود می‌کند..

روایتی از علی(علیه‌السلام) است که فرمود: « اصلاً هوا پایه بدبختی‌ها است، تعبیر به هوا می‌کنیم، یعنی همان خواسته‌های نفسانی‌.

 یا در روایت دیگر دارد:«الشهوات سموم قاتلات»[8]الشَّهَوَاتُ مَصَایدُ الشَّیطَانِ»[9]عبد الشهوة أذل من عبد الرق»[10]عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا ینْفَک أَسْرُهُ»[11]عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسِیرٌ لَا ینْفَک أَسْرُهُ».

تعبیر عجیبی است. کسی که بنده شخصی شده است، ممکن است روزی آزاد شود، مثلاً کسی بیاید او را بخرد و آزادش کند. فرض کنید کسی می‌خواهد کفّاره بدهد، گفتند یک بنده آزاد کن، بیاید او را بخرد و آزادش کند یا خود این مالک دلش می‌خواهد آزادش کند، احتمالش هم خیلی قوی است، اما کسی که اسیر شهوتِ خود شده است مگر به این زودی می‌شود آزاد شود؟ اصلاً و ابداً؛ گویا حبس ابد است. اسیر شهوت، اسیر ابدی است.

روایت از علی(علیه‏السلام) بود که فرمود: کسی که بنده شهوت شده است، خوارتر است از آن کسی که بنده شخصی شده است. یا این تعبیر که دارد: یکی از دام‌های شیطان، شهوت است. در روایتی دارد: « شهوات سَم‌هایی کشنده هستند، عجب!

کسی که می‌خواهد برای دیگری مربّی شود، اگر بنا شود خودش به اسارت رفته باشد، آیا می‌تواند اسیری را آزاد کند؟ به قول ما طلبه‌ها که اصلاً نمی‌شود. حالا نمی‌خواهم سراغ تنزیل کردن و از این قیاس‌ها بروم. بنده نمی‌تواند بنده دیگری را آزاد کند. آیا تو که اسیر شهوت خود هستی می‌توانی بیایی مربّی شوی و دیگری را تربیت کنی؟ آیا می‌توانی او را از اسارت بیرون بکشی؟

شعار دادن، غیر از شعور پیدا کردن و غیر عمل کردن است. شعار دادن آسان است، ممکن است بنده هم چند صباحی فکر کنم که تو راست می‌گویی، امّا بعد که خلافش ظاهر شد افتضاحش بالا می‌آید