شاید نوشته های عکس، ریز باشه... خب ذخیره اش کنید و با نرم افزار مناسبی با بزرگنمایی ببینیدش... کیفت عکس خوبه

فقط نگید متوجه نشدید که کلی به خودم فشار آوردم تا مطلب رو طوری مطرح کنم که هم قابل درک باشه و هم در ذهن ها بمونه...

همونطور که توی عکس با زبان تصویر و ریاضی مطرح کردم اگر باطن و سیرت ما درست و مثبت باشه حالات ما مطابق و هماهنگ با باطن نظام هستی خواهد شد ( مستطیل سمت چپی بالای عکس)

و اگه باطن و ملکات ما صورت انسانی نداشته باشه بین ما و باطن نظام هستی تطابق و هماهنگی نیست ( مستطیل سمت راستی بالای تصویر)

مثال : اگر باطن و طبع انسان درست باشه حتی اگه ندونه ماه محرم رسید ( فرض کنید در بیابون زندگی میکنه) حزن و اندوه وجودش رو میگیره... اصلا انگار به طور کل نمی تونه بخنده و اگر هم مجبور باشه بخنده مصنوعی بودن خنده هاش کاملا پیداست...

یا اگه ندونه امروز اولین روز ماه رمضانه چون طبعش سالمه میبینه اصلا امروز طبعش نمی کشه صبحانه بخوره انگار خوردن صبحانه براش شده یه عذاب...

یا وقتی ظرف غذایی به دست ما دادن که از حرام به دست آمده و ما هم خبر نداریم که این غذا از مال حرام درست شده اگر طبع و سیرت سالمی داشته باشیم میبینیم اصلا هیچ میلی به خوردن این غذا نداریم ولو خیلی هم گرسنه باشیم

دوستان پر حرفی نکنم... اگر شریعت و اخلاق رو با اخلاص رعایت کنیم و جهاد علمی و عملی رو در راه خودسازی توامان داشته باشیم طبعمون عوض میشه.

در مورد حضرت آدم همه مون ان شا الله خوندیم که وقتی خدا کلمات توبه رو به او می آموخت همینکه رسید به " یا قدیم الاحسان به حق الحسین" اشک از چشمان حضرت آدم سرازیر شد.. از جبرئیل پرسید چرا من با بردن نام حسین اینطور منقلب شدم؟ جبرئیل هم داستان امام حسین رو براش گفت.

ببینید طبع که درست باشه اینطور میشه... بنا نیست برای حضرت آدم روضه بخونن تا اشک بریزه... چون طبع درسته اول اشک میریزه بعد میپرسه که ایشون کی بودن که اسمشون اینطور از من اشک گرفت؟

یعنی طبعمون که درست باشه اول اشک میاد بعد روضه شروع میشه... اما برای امثال من مداح بیچاره باید دو ساعت سر بیست تا از اصحاب رو ببره و هزار تا ترفند بزنه تا بتونه از من یه قطره اشک بگیره...

بناست طبعمون عوض بشه دوستان... میگه خیلی دلم میخواست از اون غذا بخورم اما چون شبهه ناک بود جلوی خودم رو گرفتم... خب اینم خوبه اما... هنوز طبع درست نشده... هنوز اعمال عبادی اون طور که باید عمیق نیست که طبعش نسبت به مال شبهه ناک میل داره...

اینکه فرمودن " فالهمها فجورها و تقواها" برای طبایع و سیرتهای سالم صدق میکنه...

دوستی داریم که بنا به اقتضائاتی باید گوشت رو کباب کنه برای اهل و ایال... میگه هر وقت که دارم گوشت رو کباب میکنم داغونم..

پرسیدم چرا؟ میگه هر کاری میکنم نمیشه مانع خارج شدن بوی کباب بشم و میدونم ممکنه کسانی بوی غذا رو استشمام کنن که دلشون بخواد... این فکر داغونم میکنه...

ای قربان این طبع های صاف و زلال...

خدایا خیلی اوضاعمون خرابه ... دریاب... 

بزرگواری توی تلوزیون می فرمود اگر چشم نگاههای حرام داشت راه تطهیرش اشکه... بله خوب فرمایشیست... خوب...

اما خواستم عرض کنم طبعمون طوری باشه که حتی اگر اتفاقی نگاه مون به نا محرم افتاد انرژی منفی حاصل از اون نگاه آزارمون بده نگاهمون رو برداریم نه اینکه با خودمون مبارزه کنیم تا نگاهمون رو برداریم

نگاهی که به حرام افتاد معلوم نیست کی و کجا توفیق اشک ریختن پیدا کنه تا تطهیر بشه.

محتاج دعا هستیم دوستان...