بســـم ربــ الشهــدا...}


یک روز در اتاقی نشسته بودم...





آقـــا مرتضی دست راستم نشسته بود
 ودست چپم هم شهید صادق گنجی بود.
شهید صادق گنجی رایزن فرهنگی ایران در لاهور بود که به شهادتــ رسید.
شهید گنجی گفت:
«آقا مرتضی!باب شهادت هم بسته شد.»
مرتضی گفت:
«نه صادق جان!لباس شهادتـــ ،یک لباس تک سایز است

و شما در هر مکان و هر زمانی که به اندازه ات به آن لباس در بیاید،

هرجا که باشی خدا با شهادتــــ شما را میبرد


صادق گنجی درست بعد از چند ماه ،به شهادت رسید .
مرتضی یعد از چند ماه از شهادت صادق شهیـــــــد شد....../

به روایتـــ از :رضا یرجی،عکاس و مستندساز {شهید اهل قلم ،سید مرتضی آوینی}

پی نوشتــ:بابـــ شهادتـــ باز استـــ رفیق...
دل نوشتــ:با کوله باری از گناه با خوندن این داستان به شهــادت امیدوار شدم...
تفکــر نوشتــ:برای شهادتــ قدمی بردار مومن خــدا....#خطاب به خودم.../



التماس دعا فــــرج/
در پناه حق
یا زهرا{س}