سلام علیکم
 
حالتون چطوره؟
ان شاء الله خوب و سلامت باشید
 
بابت صبوری ای که به خرج دادید سپاسگزارم
 
قرار بود این مطلب را صبح زود بنویسم اما نشد...
الان می دونم حکمتش چی بوده(لبخند)
 
دیدن این صحنه زیبا که عکسش داغ داغه...

 

ابرهای باران زا هستند یا نه، نمی دونم...اما قدمشون خیره ان شاء الله...

 

 

عارضم خدمت شما که چند روز پیش یه بنده خدایی اومده بود و در مورد عفاف و حجاب یه مطلبی نوشته بود...

بعد یه آقا و یه خانم پائین اون مطلب، صحبت هائی کرده بودند جالب و دیدنی...

اون آقا به صورت رگباری، به این مقوله و کسانی که در جهت احیای اون هستند، اهانت کرده بود..

اون خانم هم یه متن بالا بلندی نوشته بود با ذکر منبع! که اسلام چنینه و چنان....و البته در ابتدای متن هم متذکر شده بود که این مطلب، توهین به اسلام نیست! اندیشه کن و دیگران را به اندیشیدن وادار!

 

حالا کِی داشتم اینو می خوندم؟...ساعت 3 صبح

یه بسم الله گفتم و شروع کردم...ترک عادت موجب مرض است دیگه...منبر را باید رفت(لبخند)

به اون آقا گفتم مباحثه، باید منطق داشته باشه نه بی اخلاقی و بی ادبی...

به اون خانم هم گفتم سند حرفت را بگو...

بعد دیدم که به به...آنلاین جواب داده میشه...خواب ندارند ملت(لبخند)

هیچی... آقا یه کم فیتیله را کشید پائین و سعی کرد که با ملایمت بیشتری، ما را به رگبار ببنده...

خانم اما از همون ابتدا، شمشیر رو از رو بسته بود...

یکی از منابعی که ایشون ذکر کرده بود، قرآن بود و دیگری "تاریخ طبری"

عرض کردم به ایشون که: "این مطلبی که فرمودید در کجای قرآنه؟"

-همه قرآن

-نشد دیگه ...الان قرآن دم دستمه...دقیقا کجای قرآن؟

-این متن، آیه شو نگفته

- عجب...پس این متن را از جائی کپی کردید...

- چرا گیر دادی به قرآن؟!...برو تاریخ طبری رو بخون

-اول همین منبعی که اومده را تکلیفشو معلوم کنیم...به اون یکی هم می رسیم...

-من چه می دونم؟...برو بعدی را بخون...

- جل الخالق...چطور میشه اندیشید و دیگران را به اندیشیدن واداشت در حالی که حتی از منبع مطلب، مطلع نبود؟...پیشنهاد می کنم ابتدا مطالعه کنید و بعد وارد مباحثه بشید...

- چیه؟..حالا یه قرآن خوندی و چهارتا کتاب درسی...غیرت داشته باش و از آریایی بودنت دفاع کن...

- عجب...اون وقت چه ربطی داشت به آریایی بودنم؟...مگه نگفتید اهانت به اسلام نیست...تازه مگه اهانتی به آریایی بودن شد؟...تازه مگه قرار نیست اندیشید؟

بعد برای اینکه صحت و سقم تاریخ طبری هم مشخص بشه، بنده یه جستجوئی کردم و دیدم آدرس هایی که نوشته بود، همه به دیوار خورد...هیچی.. این مباحثه یه 24 ساعتی طول کشید و ایشون نهایتا شروع کرد به ترکی فحش دادن(لبخند)

غافل از اینکه ما خودمون هم...بله(لبخند)

 

بعد اون آقا چی شد؟

به وضوح اعلام کرد که اسلام دست و پای افراد خصوصا خانم ها را بسته!

مستندات حی و حاضری از کتابهایی که در مورد فرهنگ ایرانی ها در مورد عفاف و حجابه، ارائه دادم که این داستان، پیش از اسلام هم وجود داشته...

نه تنها در ایران که در سرزمین های دیگه هم بوده...

اصلا حجاب اونقدر ارزش داشته که هر چه با حجاب تر، اصیل تر...اون قدر که لباس نجیب زادگان، لباس های گشاد و بلندی بوده و حتی یه شنل هم روی دوششون می انداختند...

اما لباس های افراد سطح پائین جامعه، لباس های تنگ و کوتاهی بوده...

اونقدر مستندات هست که حتی هالیوود هم در فیلم هاش به این مطلب، اذعان داره...

هیچی...مباحثه ما با ایشونم طول کشید و این بنده خدا، همچنان بر موضع خودش بود که خانم ها، راغب به حجاب نیستند!...

تا اینکه عرض کردم...یه سوال از شما می پرسم و اون اینه که شما به عنوان یه مرد، چرا این همه اصرار به بی حجابی خانم ها دارید؟...که دیدم اومد و همه نظرات را پاک کرد و الفرار!(لبخند)

 

اون خانم هم دو روز بعد، همین کار را کرد...

خنده ام گرفته بود...

سربازانی که آگاهانه یا از سر جهل، با آلبانی نشینان و مقامات بالاترشون، هم داستان میشن...پناه بر خدا...

 

بچه ها یه کم مطالعه کنیم...

قرآن می فرماید: "فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ"

دو بار هم تاکید کرده...

هر چقدر می تونی قران بخون...

 

البته نباید مطالعات تو با این نیت باشه که در مباحثات پیروز بشی...

مطالعه کن و در پس آن، عمل...تا هم خود به تعالی برسی و هم دیگران را به تعالی برسانی...

 

یه دعا می کنم...آمین بگو:

اللهم زِدنا علماً و عملاً و الحقنا بالصالحین...

 

 


پی نوشت 1:
ختم قرآن جمعی، دوره جدید ان شاء الله از 11 مرداد شروع میشه و تا یک ماه ادامه داره...طبق این روال

برای ثبت نام این محفل می تونید در همین مکان! یا کانال فانوس جزیره در گپ و ایتا، ثبت نام کنید...

 

پی نوشت 2:

فردا آخرین یکشنبه ماه ذی القعده امساله...از نماز این روز غافل نشیم صلوات

 

پی نوشت 3:

کربلائی ای که دیروز، ختم صلوات به نام شما بوده...

دیروز در جاده بودم که داشتم صلوات ها را می فرستادم...تقریبا با هر صلوات، یه جا چشمم خورد به نام "اباالفضل العباس(سلام الله علیه و آله)"

ان شاء الله کربلاتو خود آقا، امضاء کرده باشند...

 

پی نوشت 4:

مطلب، خیلی طولانی شد...ببخشید...

این تصویر هم تقدیم به شما(لبخند)

خودش یه تفکر نوشت داره(لبخند)