یاناصرنا

از بچه‌های بزرگ شده بهزیستی است، هیچ کسی را ندارد، حالا بزرگ شده و چون سنش زیاد شده ترخیص شده و به صورت مستقل زندگی‌ می‌کند

به دلیل بیماری اعصاب به سختی زندگی را گذران‌ می‌کند

خلاصه قرار شده بود یه سبدکالا براش هماهنگ کنم و براش بیارم و به دستش برسونم، چند بار فراموش کردم و یکی دو بار اومد برای اون که بگیرتش و شرمنده شدم از فراموش کاری خودم

به خودم گفتم خوبه ماها جای خدا نیستیم

فکرشو بکنید میلیاردها آدم با درخواستهای متفاوت و زیاد ...

خدایا شکرت که ماهارو فراموش نمی‌کنی