لطفا راجع به تصویر زیر، اون هم در این موقع روز، "تفکر نوشت" بنویسید(لبخند)
بابت تاخیر امروز، عذرخواهی ما را بپذیرید لطفا
لطفا راجع به تصویر زیر، اون هم در این موقع روز، "تفکر نوشت" بنویسید(لبخند)
قیژ...قیژ...قیژ....
تند تند، پشت سر هم ماشین رد میشه...اصلا امکان اینکه بخوای از عرض اتوبان رد بشی نیست....
بچه های قدیم!!، حتما طاهره خانوم و چنگالش را به خاطر دارند که چطوری سر چنگال را کج می کرد و قفل درها را باز می کرد...
از بس به همه چیز و همه کس مشکوک بود..(لبخند)
افرادی مثل طاهره خانوم کمابیش اطراف ما وجود دارند..چه بسا خود ما نمونه بارزش باشیم...
اما باید یه مطلبی را مد نظر داشت...
خیلی بچه بودم که خواهرم یه کتاب از کتابخونه گرفته بود در مورد علائم ظهور...
ما هم علاقه مند!! نشستیم به خوندن کتاب...
بچه که بودم، خیلی این اتفاق می افتاد که مثلا داشتی تلویزیون می دیدی، بعد یه دفعه برنامه قطع می شد و می نوشت: "اطلاعیه"