وبلاگی گروهی

۲۴۱ مطلب با موضوع «تفکر نوشت» ثبت شده است

این چه شوری است که جان ها...

ساعتی تا اذان صبح مانده بود...

روی صندلی های کنار موکب نشسته بودیم و منتظر که باقی اعضا بیایند...

صدای قدم زدن های کاروانیان،در سکوت شب،می پیچید...

پرچم های رنگارنگ کشورها، نواهای حسینی،چه خوب در دل شب،روح مان را به حرکت وا می داشت...

گذرشان را به نظاره نشسته بودم...

عده ای با پرچم آذربایجان...

پشت سرشان عده ای از اسپانیا...

چندتا خانم و آقا که از لباسشان میشد فهمید که از هند آمده اند...

دخترک کوچک عراقی با سربند یا رقیه... 

جوانی که با اصرار کالسکه را از دست بانوی سیاه پوست گرفت.....

ادامه مطلب...
۱۲ آذر ۹۵ ، ۰۹:۴۴ ۱۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
مَروه

در پناه تو....

حسابی دیرم شده بود...

داشتم تند تند میرفتم که دیدم یه مغازه دار،  از مغازه ش اومد بیرون و در حالی که فحش می داد،  یه قابلمه بزرگ را هم یه نیم دایره ای تو هوا چرخوند تا محتوای داخل اون خارج بشه....

ادامه مطلب...
۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
رزمنده

فکرشم نمی کرد....

چند روز پیش رفته بودم دیدن یکی از رفقا که از کربلا برگشته بود....ایشون با مادرشون رفته بودند کربلا...

می گفت وقتی وارد بین الحرمین شدیم مادرم احساساتی شد و با یه سوزی گفت:

ادامه مطلب...
۲۲ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۵ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
رزمنده

یک تصویر...روضه

لطفا چند لحظه، خوب به تصویر نگاه کنید....

ادامه مطلب...
۱۵ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۵ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
رزمنده

از فواید خلقت مگس!!

داشتند بحث جدی می کردند...
موضوع بحث: مگس و فواید آن!!
ادامه مطلب...
۰۸ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۵ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
رزمنده

به عزاخانه اباعبدالله الحسین خوش آمدید..

اطراف محل کار ما، پر از خونه هائیه که روزگاری ساکنانی داشته و صفا و صمیمیتی...اما حالا به خاطر گذشت زمان، دیگه نه از اون ساکنین خبری هست و نه از اون صفا و صمیمیت...فقط نمائی از خونه ها مونده و بقیه خرابه...
هر از چند گاهی هم، یکی از اونها خراب میشه و جای اون را ساختمون جدیدی می گیره...با سبک و سیاق جدید...
ادامه مطلب...
۰۱ آبان ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
رزمنده