هر کسی در زندگی اش غمها و مشکلاتی دارد که به هر دلیلی نمیتواند با کسی مطرح کند...
خدایا فهمی عطا کن تا قدر این مشکلات را بدانم
خویشتن داری و صبوری از لطفهای عظیم الهی است و خدا علم و حکمت را به کسانی که این خصلت را دارند عطا میکند
همیشه به خودم دیکته میکنم که ببین چقدر در سختیها و خوشیها در قبض و در بسط در اقبال و ادبار اهل صبر هستی و چقدر اهل ستاری عیوب دیگران هستی هر چه قدر اینها در تو تقویت شد بستر نفس را برای اعطای موهبتهای الهی فراهم کردی
یک روحانی از قول دوست هم درس خود تعریف میکرد که ایشان چشم باطنش باز بود و میگفت من نمی توانم به شهر خودم بروم
پرسیدم چرا؟ گفت : بعضی از اقوام حتی نزدیک را وقتی مشاهده میکنم میبینم حتی نسبت به ناموس من چشم بد دارند و از وضعیت چهره ها که دیگر نپرس. شب و روز دعا میکنم که خدا این دید را از من بگیرد. همه باطنها را مشاهده میکنم و حتی نباید کوچکترین تغییری در رفتارم با آنها ایجاد شود. گاهی نزدیکان بدترین ظن ها را نسبت به من دارند ولی من باید رفتاری طبیعی داشته باشم و به هیچ کس هم نگویم....
دیگر تابش را ندارم...