از وقتی یادم میاد، فوتبالی نبوده...چند وقتیه که طرفدار تیم پرسپولیس شده...به چه دلیلی؟...الله اعلم...
طوری هم کُری می خونه که هر کی ندونه فکر می کنه این بشر، یه پرسپولیسی، زاده شده(لبخند)
از وقتی یادم میاد، فوتبالی نبوده...چند وقتیه که طرفدار تیم پرسپولیس شده...به چه دلیلی؟...الله اعلم...
طوری هم کُری می خونه که هر کی ندونه فکر می کنه این بشر، یه پرسپولیسی، زاده شده(لبخند)
یه پیام فرستاد که خیلی خوشحالم...گفتم چی شده؟
گفت: پتروشیمی اسرائیل رفت هوا....
گفتم خدا را شکر...
سکانس اول:
تو اتوبوس نشسته بودیم و منتظر راننده تا حرکت کنه...
همه کم کم به غر زدن رسیده بودند....
سلام علیکم
ایام بر شما مبارک
طاعاتتون قبول
عرض کنم که خیلی تعریف این کتاب شنیده بودم ولی فرصت نشده بود بخونمش...یکی از بچه ها کتابش رو داشت و آورد...
در یه بعداز ظهر نشستم خوندمش....منظورم اینه که خیلی زمان نمی بره....
از اول قرن! داشت اذیت می کرد...ولی افتان و خیزان باهاش کنار میومدم...
وقتی دید هر چی ناله می کنه، کسی نازشو نمی کشه یهو به کما رفت(لبخند)
سلام علیکم...
می بینم که امروز همون شنبه ایه که انتقام همه شنبه های قبلی که پر از وعده و وعید بوده رو میگیره(لبخند)
ان شاء الله که همیشه شاد و سلامت باشید با جیب پر از پول....
بگذریم....