هفته ی پیش این موقع سامرا بودم...
شهری که در بدو ورودش غم همه ی وجودتو می گیره...
دیوارهای زخمی
تیربارهای روی ساختمون ها
شیشه های شکسته
حرم
که فقط گنبدش طلایی و سالمه
حتی رواق بالای ضریح
همه جا غم داره
ویرانه های سامرا....
روبروی ضریح امام هادی و پدر امام زمان نشستیم
مهدی از بقیه بچه ها اعتدال بیشتری داشت... اون شب خونه سید دعوت بودیم... هنوز نیم ساعتی مونده بود تا افطار... خونه سید یه هال داشت و و یکی از اتاق خواب هاش هم خیلی بزرگ بود... برای خودش هالی بود... خانمها توی اون اتاق خواب نشسته بودن و ما آقایون هم توی هال بودیم...
مهدی قلم خطاطی و دواتش رو از کیفش بیرون آورد و مشغول نوشتن شد... خطاطی رو خیلی دوست داشت... میگفت خطاطی موجب توحد پیدا کردن قوه خیال میشه...
یکی از آقایون وقت اومدنش به خونه سید خیلی توی ترافیک مونده بود... میگفت بعد متوجه شدیم که اون ترافیک به خاطر یه تصادف خیلی جزئی ایجاد شده بود... میگفت فقط چراغ راهنمای ماشین طرف شکسته بود هیچ کدوم از طرفین هم زیر بار نمی رفتن... نه اون که مقصر بود حاضر به پرداخت غرامت میشد نه اون که فقط چراغ راهنمای ماشینش شکسته بود کوتاه می اومد... لذا یه اتوبان بزرگ و پر رفت و آمد رو بسته بودن تا افسر راهنمایی رانندگی بیاد و کروکی بکشه و ...
بچه های قدیم!!، حتما طاهره خانوم و چنگالش را به خاطر دارند که چطوری سر چنگال را کج می کرد و قفل درها را باز می کرد...
از بس به همه چیز و همه کس مشکوک بود..(لبخند)
افرادی مثل طاهره خانوم کمابیش اطراف ما وجود دارند..چه بسا خود ما نمونه بارزش باشیم...
اما باید یه مطلبی را مد نظر داشت...
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى
سوره طه/44
باز ها دائم قیچی را تیز میکنند،چرا؟چون به پارچه خورده است و پارچه نرم است و نرمی پارچه آن را کُند مکند.یادت باشد بعضی ها مثل قیچی هستند میخواهند توراقیچی کنند جدا کنند با آنها نقش پارچه را، نقش ابریشم را بازی کن آنها هم کند میشوند دست بر میدارند.فرعون قیچی بود خدا به موسی گفت ابریشم باش،یعنی با او نرم رفتار کن نرم سخن بگو:
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا
هر یک از حضّار، به مقتضای ذوق و سلیقه خود، تشبیهاتی کردند و پیامبر هیچ یک را نپذیرفت.
گفتند: « یا رسول اللّه! خودتان بفرمایید که پای مبارکتان شبیه به چیست؟ »
حضرت، تبسمی کرده و پای دیگرشان را نیز دراز نموده و فرمودند: « آن پای من، به این پای من شبیه می باشد.» ( و اینچنین رفع خستگی کردند )