وبلاگی گروهی

جوان روغن نباتی!!

-نگاش کن...وای وای وای وای...آخه به اینم میگن جوون؟!

ادامه مطلب...
۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۹ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰
رزمنده

امشب همه والشمس بخوانید

به حق جوون ارباب زیارتشون روزیمون بشه صلوات

عاقبتمون ختم به خیر

عیــدتـون مبــارکـــ

هر تیک یک صلوات :)

۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۲۵ موافقین ۱۹ مخالفین ۰
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

بیوگرافی یه بنده خدا

یه بنده خدایی بوده که ما فقط بعنوان یه شاعر میشناسیمش اما جایگاه علمیش خیلی خیلی بالاتر بوده،

خیر دیده اولین کسی بود که نشون داد معادله درجه سوم ممکن بیش از یک جواب داشته باشه یا اصلا جوابی نداشته باشه و مارو به دردسر انداخت!!

یکی دیگه از کارهایی مهم و خوشگلی که داشتند اصلاح گاهشماری ایران در اون زمان بوده(زمان سلجوقی)،یعنی مدار گردش کره ی زمین به دور خورشید رو تا 16 رقم اعشار حساب کرده!!خب بیکار بوده دیگه بنده خدا!!!

اون زمانی که زندگی میکرده همه بعنوان یه فیلسوف و ریاضیدان میشناختنش،اما ماها نیست خیلی ادبیاتی هستیم بعنوان شاهکار ادبی و رباعی سرا میشناسیشم!!حالا یا ما خیلی باحالیم یا اون زمانی ها!!

خلاصه یک اعجوبه ایی بوده افتاده بوده روغلتک و تِم کار دستش اومده بوده هی مینوشته درمورد فیزیک و هواشناسی و ستاره شناسی و... هم نوشته بوده،خیلی علاقه به بدبخت کردن ما داشته یحتمل!!

ولی ایشون یه رباعی دارن که باید بگم اگه ایشون با این همه علم و بحث و درس اینو گفته من دیگه حرفی ندارم!!

هرگز دل من ز علم محروم نشد

کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دوسال فکر کردم شب و روز

معلوم شد که هیچ معلوم نشد


و اوشون کسی نیست جز حکیم فاضل،نادرهء فلک،علامه دوران حکیم عمر خیام


به مناسبت فردا که روز بزرگداشتشونه،گفتم یه چند خظی بنویسم،اگه یوقت خبرنگاری کسی فردا سرراهمون سبز شد گفت از خیام چی میدونی نگیم یه بیت شعر اون هم "این غافله عمر عجب میگذرد..." چون صد بار باصدای معین گوش کردیم؛ما که نـه توتاکسیا شنیدیم یعنی!

:)


۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۳ نظر
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

نیمه ی شعبان،از نجف تا کربلا...

حالا که این پست را میخوانید احتمالا من در شهر علم نشسته ام...
شاید خسته ی راه باشم...
شاید دلتنگی خستگی از سرم برده و شاید دنبال مرجع بصر می گردم روبروی مولا...

سیاه رویان را که به دربار شاه راهی نیست...
همان که گوشه ای کنار پدر جانم نشسته باشم...
در شهری که نجف نام دارد و حریم عشق و تقوا و زهد و علم است...
شاید راه یافته باشم...

ادامه مطلب...
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰
مَروه

بیانم قهر کرده

نمیشه...

هر چی میخوام بنویسم نمیتونم...

اگه تعهد به نوشتن نداشتم قطعا امروز نمی نوشتم


چی بنویسم که حق وقتی که پای این مطلب میذارید ادا بشه؟

که مدیون شما نباشم؟ 


برم نهج رو باز کنم و حدیثی از مولامون علی براتون بنویسم

چه چیز بهتر از این؟!؟

ادامه مطلب...
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۰۳ ۱۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
صالح

محبین ...

شب جمعه و میلاد پسر ارباب...

صوت خوبیه بنظرم،مناسبتیِ مناسبتی

همچنان عیداتون مبارک 

:)

 


دریافت

۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۴۶ موافقین ۱۶ مخالفین ۰
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!