وبلاگی گروهی

معرفی

یاناصرنا

جایی خوندم، زیبا نوشته بود:

ادامه مطلب...
۰۷ آذر ۰۰ ، ۰۹:۰۰ ۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
عباس زاده

منو با چه خصلتی میشناسی؟

یا ناصرنا

نشسته بودیم روی نیمکت باهم

ادامه مطلب...
۰۳ آذر ۰۰ ، ۰۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
عباس زاده

وصف العیش، نصف العیش

رفتم توی مترو

یه آقایی با موهای تقریبا سفید کمی بلند، ریش های کمی بلند و سفید

ادامه مطلب...
۲۹ آبان ۰۰ ، ۰۹:۲۵ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
عباس زاده

سه چیز زیبا

سه چیز خیلی زیباست:

ادامه مطلب...
۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۳:۱۲ ۵ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱
عباس زاده

ناباب نباش...

سکانس اول:

داشتم کار می کردم که یهو یه صدایی اومد عصبانی و ناراحت که داشت با تلفن حرف می زد در رابطه با اینکه قدر من رو نمی دونید و اینها...

هر چی اومدم بی خیال بشم، دیدم نمیشه...بنده خدا خیلی عصبانیه...

ادامه مطلب...
۱۴ آبان ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
رزمنده

دل را ببین...

می خندید و می گفت رفتم سیب زمینی بخرم، دیدم لابه لای سیب زمینی ها، این سیب زمینی چه باحاله...

گفتم چطوریه مگه؟

نشونم داد..

ادامه مطلب...
۰۷ آبان ۰۰ ، ۱۶:۱۱ ۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
رزمنده