با خودم گفتم صبح، بعد از نماز می نویسم...صبح شد...نماز را که خوندم، گوشیمو برداشتم که بنویسم اما نورش چنان هیپنوتیزمم کرد که نصف نوشته ها را تو خواب نوشته بودم(لبخند)
تازه همون اولی ها را هم با غلط املایی!!!
وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا [سوره اﻹسراء : 23]
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی
مرحله اول عملیات که تمام می شود، آزاد باش می دهند و یک جعبه کمپوت گیلاس؛ خنک ، عین یک تکه یخ . انگار گنج پیدا کرده باشیم توی این گرما. از راه نرسیده، می گوید«می خواین از مهمونتون پذیرایی کنین؟»
یه وقتایی
ذهنت انقدر خسته است و روحت انقدر دل سرد
حوصله ی هیچ کاری رو نداری....