بسم الله الرحمن الرحیم

دو سه سال پیش بود اواسط تابستان دلم خواست یک روزی کت و شلوار بپوشم توی اون گرما، دیدید آدم از لباسهایی که میپوشه و یک نواختی خسته میشه و دوست داره برای مدتی حتی کوتاه لباسی متفاوت از لباسهای روز قبلش بپوشه ...

آمدم محل کار و باید جایی هم میرفتم

توی خیابان که راه میرفتم چند نفر آدمی که نه من اونها رو میشناختم و نه قطعا اونها بنده رو (چون اصلا همدیگر رو ندیده بودیم) بدون مقدمه و این که چیزی بگن سلام و علیک میکردند و رد میشدند و بنده هم پاسخ ..

به خودم گفتم من همون آدم دیروزی هستم که با پیراهن و شلوار بودم تغییری که در امروز من ایجاد شده که این آدمها سلام و علیک میکنن همین کت و شلواری است که تنم هست 

میدونید یاد چی افتادم همون موقع ؟

توی کتاب درسی یکی از مقاطع (انگلیسی ولی مقطعش یادم نیست) یه داستان نوشته بود که طرف رو دعوت میکنن مجلسی و فرد با لباس معمولی میره تحویلش نمیگیرند، میره و لباسهای مجلل میپوشه برمیگرده و کلی تحویل بازار میشه ...

حالا البته کت و شلوار ما معمولی بود و گران نبود ولی چون توی تابستان مرسوم نیست خیلی کت و شلوار بپوشن دلیل بر این شد

برای خودم خیلی جالب بود که چه فرهنگی داریم ما هنوز هم به جسم و ظاهر نگاه میکنیم نه ایمان، اخلاق، روح بلند و شاخصه های دیگه فرد

.

حالا به نظر شما آدمها به لباسی که دارند شخصیت میدهند یا لباس‌ها به آدمها شخصیت میدهند؟