گفتم: چرا ماسک زدی مومن خدا ؟ هوا که خوبه ، آلودگی هوا اعلام نشده .. نکنه میخوای شناسایی نشی ؟ (لبخند)
گفت : شیمیایی هستم ، نمیتونم باید مراقب باشم.
گفتم : سنت نمیخوره به جبهه ، ماهم یه رفیقی داریم که بعد جنگ به دنیا اومده ولی تو خاطرات دفاع مقدس سیر میکنه و هی میگه که تو جبهه که بودیم اینجوری و اونجوری ، توی سنگر اینجوری بودیم و اینطور عمل میکردیم
گفت : واقعا جبهه بودم .
گفتم : آخه خیلی جوانی و باورم نمیشه
گفت : من 9 سالم بود که رفتم جبهه ، با رفیقم
گفتم : بیشتر از سن تو رو نمی بردن چطور رفتی جبهه
توی همین حال دست کرد توی کیفش و عکس جبهه اش رو در آورد
قبل از پست نوشت :
مطلب مرتبط : می خوای عاقبت بخیر بمیری ؟
خوش به حال اونایی که چهارتا نماز یکشنبه این ماه رو خوندند
اونروز وقتی سر کلاس دانش خانواده بچه ها از "دوستی های اجتماعی" با جنس مخالف می گفتند
شاخ در آورده بودم . برام واژه جدیدی بود!
دوستی های اجتماعی ...!
دلم! هنوز مانده ای اسیر دست سرنوشت
چه استخاره می کنی، سر جهنم و بهشت؟
سبد، سبد تلاش را به روی شانه می برند
چرا هنوز مانده ای در ابتدای فصل کشت؟