وبلاگی گروهی

۹۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فانوس جزیره» ثبت شده است

به این امید شکر گذار باشید

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

سوره نحل - آیه 14

و اوست آنکه دریا را مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری را که می پوشید از آن استخراج کنید و در آن کشتی ها را می بینی که آب را می شکافند و برای اینکه از کرم خدا روزی بطلبید و به این امید که شکر گذار باشید.

تفسیر:

ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

هو الرزاق

مادرم تعریف می کرد که "منتظر تاکسی، کنار خیابانی توقف کردم که دقایقی بعد دیدم دو تا تاکسی در حالی که انگار تو رالی شرکت کرده بودند به سمت من میومدند به حدی که ترسیدم...
خلاصه یکی از اونها موفق شد و زودتر رسید و گفت خانم سوار شوید...
در حال سوار شدن بودم که تاکسی بعدی هم رسید و از همان فاصله تا به ما برسه با راننده ی ما در حال صحبت های بوقکی!!! بودند...از همونها که ادب مانع از بیانش میشه...."

خنده م گرفت...

یاد اون داستانی افتادم که طرف مسافرکشی می کرد با سرعت نور...پلیس جلوش را گرفت و گفت چه خبرته؟ هشت تا مسافر سوار کردی و با این سرعت هم میرونی؟!! نمی گی جون مسافرات به خطر میفته؟
طرف گفت: قربان آخه اگه تند نرم، اون سه نفری که تو صندوق عقب هستند، خفه می شوند!!!!


حواسمون باشه باید تلاش کنیم برای معاش و ضمن اون توکل هم داشته باشیم اما نکته ی مهم اینه که یادمون باشه هو الرزاق...
خلق الله، روزی رسان نیستند که بخواهند روزی را هم قطع کنند....

علی سلام الله علیه و آله
فرمود:

ادامه مطلب...
۲۷ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

از محبت، خارها گل می شوند...

چند سال پیش، پیرزن وسواسی نزدیک مسجد ما زندگی می کرد که اهل مسجد هم بود...از نظر روابط عمومی هم، در سطح بالائی بود...تا اینکه از محل رفت و جاش خالی موند...

چند وقت پیش با رفقا گفتیم بریم به این بنده ی خدا یه سری بزنیم ...چون شنیده بودم به خاطر کهولت سن، نمی تونه از خونه خارج بشه...

همین که از در وارد شدیم، دیدم یه چیزی مثل فشنگ از کنار ما رد شد....این چی بود؟

خلاصه رفتیم داخل و دیدیم که بله جناب گربه ی شیطون برای خودش میره و میاد!!

حالا نگو این بنده ی خدا از اینکه تنها مونده بود و بچه هاش هم به هر دلیلی-بخونید به هر بهانه ای- از سر زدن به مادرشون غافل مونده بودند!! به محبت گربه ای دلخوش کرده بود!!

کسی که به شدت وسواس داشت حالا حاضر بود گربه ای بازیگوش از در و دیوار خونه اش بالا و پائین بره...اما او را از تنهائی در بیاره....


فراموش نکنیم همه ی ما به محبت کردن و محبت دیدن محتاجیم...

ادامه مطلب...
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۰ ۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

دیدار با خانواده شهید علی خلیلی

حضور در منزل شهید علی خلیلی

سلام علیکم

بعد از پیگیری های مکرر و نشدن ها به دلایل مختلف جهت دیدار با خانواده شهید علی خلیلی (طلبه ناهی از منکر) و مصادف شدن با ماه مبارک رمضان دیدار موکول شد به بعد از ماه مبارک ، بالاخره پیگیری ها نتیجه داد و دیداری جهت عزیزان وبلاگی هماهنگ شد.

دیدار در روز سه شنبه مورخ 93/6/4 ساعت 17:30 هماهنگ شده است

ادامه مطلب...
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۹ ۶۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

ویرانه

ویــــرانه نه آن است که جمشید بنا کرد

ویـــرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت

***

ویرانه دل ما است که هر جمعه به یادت

صـــــــد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

اللهم عجل لولیک الفرج

آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) :

ادامه مطلب...
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

اگه بدونی کی نشونیت را داد....

سرش را میاورد بالا، می زدند..
گفت حالا که نمی تونم کاری کنم یه کم می خوابم ...
خواب بود که دید امام زمان اومد و اشاره کرد به دستی که کنارش افتاده بود...
نگاه کرد دید یه دست کنار سنگرش روی زمینه..
از خواب پرید..
دید بله، یه دست قطع شده کنارش افتاده...
چشم که چرخوند دید رفیقش"عباس شاطری" گوشه ای بیهوش رو زمینه و دستش قطع شده...همون دستی بود که آقا، نشون داده بود...
گریه اش گرفت...دست عباس را برد کنارش گذاشت..گفت اگه بدونی کی نشونیت را داد...

نقل به مضمونی بود از خاطرات "شهید سعید مرادی" از کتاب "نه آبی نه خاکی"



+دارم فکر می کنم این روزها چقدر آقا به ما میگه غزه را دریابید و ما....
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۲۶ ۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رزمنده