وبلاگی گروهی

۱۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

نیــمه گمشــده منــ.....×

 دلی دارم بسی تنــگ ، تنگ پســر فاطمهـــ

تنگــ آخرین منجی عالــم بشریـــتــ...

آن پیرترین جوان تـــاریخ

آقا جان دوستانــتــ و یارانتــ

همان یاران خاصتـــ تــک به تـــک به پیش تــو می آیند

همان ابرهیم هادی ها،حاج همت ها،چمران ها،آوینی ها

همان هایی که در زیر بمباران دشمن در خط مقدم

نماز شبشان ترکــ نمیشد

و ....

ادامه مطلب...
۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پاسدار سنگر

هم بازی دوران کودکی ...

کاش زودتر می شناختمت ...

این کاش را چند روز بعد از شهادت علی گذاشته بودم و امروز دوباره تکرار میکنم ...

دیدار با مادر شهید یه دست آورد برای من داشت ، بعد از دیدار با صحبت هایی که با مادر شهید داشتم و خانم ها داشتند از اتاق علی دیدن می کردند ...

اربعین علی شهید در مراسم بهشت زهرا سلام الله علیها حضور داشتم و دست نوشته ای برای علی نوشتم که هنوز منتشرش نکردم .

ادامه مطلب...
۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۶۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

دلبستگی یا وارستگی؟..مسئله این است....

با وجودی که کل قفس در اختیار اونها بود باز رفته بودند چوب جمع می کردند...کبوترهای توی حیاط خونه مون را میگم...

دور تا دور قفس را چوب چیده بودند...

خواستم بگم کل دنیا را هم که به تو بدهند، قفسی بیش نیست کبوتر! ...اما دیدم وقتی درِ قفس همیشه بازه و کبوتر هر وقت که بخواد همه را رها می کنه و تا اوج آسمون پیش میره، یعنی دل نمی بنده به این قفس...

اونقدر میره تو آسمون که مثل یه نقطه میشه...

هر وقت هم ببینه یکی رفت سمت خونه ش میاد پائین...وگرنه در اوج پرواز می کنه...


تفکر نوشت:

ادامه مطلب...
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

گزارش دیدار باخانواده شهیدعلی خلیلی

غرورم را به غیرت می فروشم

وجودم را به همت می فروشم

به بازاری که مهدی می خرد دل

دلـــم را زیر قیمت میفروشم ...

سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات


در ادامه صوت و تصاویر دیدار با خانواده شهید علی خلیلی را برای بزرگوارانی که نتونستند تشریف بیاورند گذاشتیم تا مجازی در این دیدار حضور داشته باشند .

ادامه مطلب...
۰۷ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۴۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

روز دختر مبارک

آسمون، تاریک تاریک بود...فقط ماه می درخشید و ستاره ها...

بعضی ها پر نور تر و بعضی نور کمتری داشتند اما باز هم نورشون مشخص بود...

هر چقدر تاریکتر میشد تعداد ستاره ی تو آسمون، بیشتر میشد...

دب اکبر هم مشخص بود...و ماه، در گردش...

با خودم گفتم اینکه خدا میگه "انا اعطیناک الکوثر..." این خیر کثیر اونقدر هست که بعد میشه زینِ اب و زینبش می خوانند..و در کربلا غوغا می کنه و میشه کریمه ی آل الله و طاقت غربت برادرش را نداره و سختی راه را به دوش می کشه برای رسیدن به ولایت...

همین خیر کثیر میشه مبارزی که شهید، پرورش میده...

و مگه میشه مانع از این خیر کثیر شد و با "کشف حجاب" نورش را خنثی کرد؟!!...مگه میشه، خیر او را به شر تغییر داد؟!!

همین خیر کثیر بود که برادرش را و پدرش را و شوهرش را و فرزندش را و همه ی هستی ش را برای احیای اوامر خیر مطلق، در طبق اخلاص گذاشت و فدا کرد...

ادامه مطلب...
۰۶ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۴۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

حضور شهید بابایی در جمع

جمعه پیش قسمت شد رفتیم منزل خلبان شهید عباس بابایی

خانم حکمت ، همسر شهید گفتن که خواب این جمع شب قبل دیده شده که عباس بابایی هم حضور داشته اند و با بیان این گفته حاضرین کمی منقلب شدند و توجه ها بیشتر شد ..

این که میگن شهدا زنده هستند و خود شهدا دعوت میکنند بار دیگه مهر تائیدی خورد.

لباس پرواز شهید به گیره جالباسی آویزون بود و همسر شهید عنوان کردند که از زمان شهادت شهید این لباس به چوب لباسی است و شهید با ما و در کنار ما زندگی می کنند همیشه .

به یک روز عقب تر از برنامه دیدار بر میگردم :

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۴۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده