فکر میکنم سال 73 بود و یا 74 که عصر عاشورا بود...
بسم ربــ الشهـــدا...}
مدتی بود وقتی محمـــــد از نماز جماعت برمیگشتـــ خانـــه....
زمستون خیلی سردی بود...
رسیدم خونه رفتم کنار بخاری تا گرم بشم....کم کم چشم هام سنگین شد و همون جا خوابم برد....
خواب بودم که حس کردم دستم یه کم می سوزه!!! اما قابل تحمل بود!!!!!!
خلاصه یه ساعتی خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم دستم چقدر می سوزه!!!!!یه نگاه کردم بهش که دیدم اوه اوه اوه...چنان تاولی زده که بیا و ببین...
نگو اون موقع که تو خواب دستم می سوخت اتفاقاتی می افتاده که خواب باعث شده بوده دردش را حس نکنم....و شاید بهتره بگم دردش اونقدر برام اهمیت نداشته و تحمل می کردم...
و همین درد، وقتی بیدار شدم اونقدر شدت گرفت که اثرش به وضوح مشخص بود....
تفکر نوشت:
همین الان که دارید این نوشته رو می خونید ساعت چنده؟!
انسان حقیقتی است ممتد ، از فرش تا فوق عرش. " ملاصدرا"
ظاهر این تعریف برای همه مفهومه... یعنی انسان موجودی هست که هم شانیت مادی داره هم برزخی هم ملکوتی و عرشی و هم فوق ملکوت و الهی...
هیچ موجودی شما در آفرینش خدا نمی بینید که با همه عوالم وجودی سنخیت داشته باشه مثلا فرشته ها فقط ملکوتی هستن حیوانات و گیاهان فقط مادی هستن.. حالا حیوانات تا حدی ادراکات خیالی هم دارن... اجنه تا سر حد ملکوت میتونن عروج پیدا کنن... اما این میان تنها انسانه که قابلیت این رو داره که در تمام عوالم وجودی قدم بگذاره
اما من میخوام مطلب دیگه ای رو عرض کنم.. به اون کلمه "ممتد" در تعریف اول صفحه توجه کنید...
این "ممتد" یعنی چه؟ ...