
ای تاج سر عالم و آدم زهرا (س)
از کودکیم دل به تو دادم زهرا (س)
آن روز که من هستم و تاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا (س)
تصمیم داشتم سخنانی از بزرگان درباره فضیلت خواندن حدیث کساء بنویسم و مطالبی هم جمع آوری کردم ولی...
ای تاج سر عالم و آدم زهرا (س)
از کودکیم دل به تو دادم زهرا (س)
آن روز که من هستم و تاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا (س)
تصمیم داشتم سخنانی از بزرگان درباره فضیلت خواندن حدیث کساء بنویسم و مطالبی هم جمع آوری کردم ولی...
صبح که داری میری همه چی خوب و خوش!..امن و امان!!
شب که میای........... اِ فرش کو؟!
{بسم ربـــ الشهـــدا...}
*/قـــرار شده بود با پاترول در شهر حرکتـــ کنـــد...
-آقا مگه نمی گیم الف ب پ ت ث...؟!!
-بله...
-خب این همه به هم ریختگی برای چی؟
- به هم ریختگی؟!!
-صفحه کلید را میگم دیگه...اصلا ترتیب درستی نداره!! آدم نمی دونه چی به چیه؟!! یکی شرقه و دیگری غرب...
تازه دو زاری م افتاد...
گفتم اینطوری هم نیست که بی قانونی باشه...بسته به اینکه با چه حروفی بیشتر
سر و کار داری، جای اونها طوریه که زود هم پیداشون کنی...مثلا حرف "پ"
خیلی کاربردی نیست واسه همین هر بار هر جا دلش خواست میره!! باید بگردی
دنبالش ببینی این بار دیگه کجا رفته!!
برخی از حروف را می بینی، کلیدش اصلا کنده شده اما باز حواست هست اون چه حرفی بود....با این حال باهاش کار می کنی و اون هم با این حال، کارش را انجام میده...
تفکر نوشت:
یه فایل پاورپوینت براتون آماده کردم، امیدوارم خوشتون بیاد.
نوای این فایل آرامش بخشه، پس حتماً بلندگوها رو روشن کنید.
چند وقت پیش تو محل کارم، به من و چند نفر از همکارا کاری محول شده بود که باید در کنار مسئولیت قبلی مون انجام می دادیم. هر روز که می رفتیم سر کار اول باید اون کار جدید رو انجام می دادیم و بعد از اینکه اون کارمون تموم می شد تو یه دفتر بزرگ که شبیه دفتر نمره بود امضاء می زدیم. یه روز بعد از اینکه کار جدیدم تموم شد و دفتر حضور و غیاب رو امضاء زدم رفتم اتاقم و نشستم پای سیستم و مشغول کارم شدم...
-چرا بیکاری؟
-ای بابا..کار که نیست!! هر چی می گردم کار مناسب!! پیدا نمی کنم...
-کار مناسب چیه؟
-یعنی تو نمی دونی؟
-نه شما بگو...
-کار باید پشت میزی باشه!! چون دیگه نخوای به خاطر یه لقمه نون، همه ش بدو بدو کنی!!
-عجب...
داشتم با یه بنده خدائی صحبت می کردم....