وبلاگی گروهی

تاثیرات جنگ نرم ...


روی دسک تاپ کامپیوتر به صورت چرخشی تصاویر با احادیث تغییر مکنند و چند روز پیش که کامپیوتر رو روشن کردم این تصویر با حدیث اومد روی صفحه و نظرم رو جلب کرد هم حدیث و هم عکسش و کمی در فکر فرو برد که این روزها بعضی از خانم ها در جامعه شلوار هایی میپوشند که اصلا در شان این افراد و جامعه اسلامی نیست و شباهت زیادی به پوست این عکس دارد که با پوشیدن آن مردها با چشم هایشان اینگونه آنها را دنبال و منتظر شکار نمودن آنها هستند (دسیسه) امیدوارم که این افراد زودتر به خود بیایند و کمی به رفتار و لباسهایی که می پوشند تفکر و سپس انتخاب نمایند ...


امام صادق (ع) فرمودند :

از کسی که خیرخواه توست هرچند تو را می گریاند پیروی کن ولی دنبال کسی که تو را می خنداند اما نسبت به تو دغلکار است نرو

کافی - جلد2 - ص638

۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۷ ۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

قرص نیمه ماااه

اللهم عجل لولیک الفرج

پنجشنبه ساعت 23:30 وارد اردوگاه شهید زیادیان شدیم 2روز پیش که عکس شهید زیادیان را در اتوبان محلاتی دیدم که پشت درخت رفته تا این زمانه عجیب و برخی مردم عجیب تر رو نبینه که چطور...

کاش  میشد به نحوه شهادت این شهید پرداخت که چطور جلوی دیدگان همه مثل مشماعی آب شد و سوخت و از بین ماها رفت ...

روحش شاد و راهش پررهرو ... جهت شادی روح این شهید عزیز صلوات ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...

کلی از خاطرات اردوگاه رو با دوستان مرور کردیم و بیاد قبل ...

ساعت گوشیمو که نگاه کردم ساعت 2:30 بامداد رو نشون میداد ، به آسمون که نگاه میکردی انگار قرص ماه رو به دو نیم کاملا مساوی تقسیم کردی و نصفش رو گذاشتی گوشه آسمون ... هوا هم تقریبا صاف و تمیز بود ... ستاره ها هم کم و بیش توی آسمون سو سو میزدن و خودی نشون میدادن ... بلاخره بعد از این همه که هوس کوه کرده بودیم یه همچین شبی قسمت شدو با نور مناسب ماه راه افتادیم و یه پیاده روی شبانه مختصری انجام شد ، ولی نمیتونستم خیلی به پام فشار بیارم و ...

تا برگشتیم خونه مادر سر نماز بود و کمی چهره اش نگران به نظر میرسید میترسید پای ما دوباره ...

۰۵ مهر ۹۲ ، ۰۱:۵۸ ۳۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

دل نوشتی با شهداء

شهدا شرمنده ایم ...

جمله ای که این روزها خیلی کلیشه ای شده و این روزها خصوصاً در هفته دفاع مقدس ازش یاد میشود ولی یه دنیا تو دلش حرفه خوابیده (به قول اوستای ما یه دهه حرف داره) ؛ و وقتی میشنویم ، به کرده های خودمان در برابر انقلاب عمیقاً در فکر فرو میرویم که ما چه کرده ایم در مقابل قطره قطره خون شهیدان که تا کنون یادواره ها و شب خاطره های بسیاری را شرکت کرده ایم و از شهدا زیاد شنیده ایم ولی به کدامین آنها جامه عمل پوشانده ایم ؟؟؟

کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزل را میدهیم راحت تر باشیم یا آن که هر روز که از آنها عبور میکنیم بدانیم از گذرگاه کدام شهید است که با آرامش عبور کرده و به مقصد میرسیم ، همانهایی که رفتند تا ما در آرامش بمانیم و در آزادی ره رو راه آنها باشیم و این روزها که عکس شهدا را بر سر گذر ها و کوچه ها نصب کرده اند نکند که عکسشان را ببینیم و عکسشان عمل کنیم . دیروز صفای جبهه ها چه بود و صفای محله ها و امروز چه ؟ دیروز اخلاص بود و یک رنگی ، و امروز ریا و هزار رنگ بودن مد شده است ای شهید ؛ به قول شهید عزیز وحدت : دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز دنبال این که ناممان گم نشود ...

وقتی وصیت نامه شهدا را نگاه گذرایی می اندازی بیشترین موضوعی که به چشم میخورد حفظ حجاب است که عنوان شده سیاهی چادر تو از سرخی خون من بیشتر اثر دارد ... خوهر من آیا خوب به این جمله جامه عمل پوشانده ای ؟ و یاد سخن شهید مرتضی صالحی می افتم که فرموده است : و شما ای خواهر دینی من دوست دارم وقتی در خیابان راه میروی سنگینی تابوت مرا بر روی شانه های خود حس کنی ...

وای برادر من در اکثر وصیت نامه شهدا به این موضوع اشاره شده است که بعد از ما امام را تنها نگذارید آیا به این جمله خوب جامه عمل پوشانده ای که این روزها رهبر عزیزمان ندای اَینَ عَمار سر ندهد ... ؟؟

این روزها که در شهر راه میرویم احساس شرم میکنیم از بی حیایی زنانمان و بی غیرتی مردانمان که اینگونه لباس می پوشند و به اسم مُد طوری لباس می پوشند که مورد پسند شما و نایب امام زمان (عج) نیست ... آری دیروز جهاد اصغر بود و امروز جهاد اکبر ... دیروز با دشمن رو در رو می جنگیدید و میدانستید با چه کسی جنگ میکنید و امروز جنگی است که نمیدانی از کجا و با چه کسی باید مبارزه کنی ؟ در خانه ؟ درکوچه ؟ درمحله ؟ درمسجد ؟ و ... امروز جنگ از نوع نرم است (جنگ اعتقادات و باورها) شاید در خانه نیز با آن مواجه شوی ... با درک نادرست ... با شبهه ای که می افکنند ... با مُد و ... که امروز جنگ سخت تری داریم که پیامبر خوبیها به آن گفت جهاد اکبر چون نوع و جنس آن فرق میکند...

یاد سخن سید شهیدان اهل قلم می افتم که فرمود : شاید جنگ خاتمه یافته باشد ، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت . مرتضی آوینی

و اما ماموریت جوانان امروز ما این است که خود را آماده نبردی سخت کنند آنهم برای جهاد اکبر ... این که آقا این همه تاکید بر فعالیت دارند ، این که امروز تاکید بر حلقه های صالحین دارند ، این که این همه به بصیرت تاکید دارند ، این که عمق بخشیدن به اعتقادات را تاکید می نمایند ، این که به کار با کیفیت تاکید دارند نه کمیت (البته کیفیت همراه با کمیت) . برای این است که پیروز جنگ نرم شویم ، این تکلیفی است که امروزه برای خود سازی در جبهه جنگ نرم برای تک تک عزیزان از کوچک گرفته تا بزرگ ، از مرد گرفته تا زنان محترم و احدی از این موضوع مستثنی نیست .

امام خامنه ای (مدظه العالی) : امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست .



به همت دوستان در مسجد مسابقه ای با عنوان دل نوشتی باشهداء برگزار شده که این یادداشت تسلیم شده است ... انشاالله مورد مرضی رضای حق تعالی قرار گیرد و انشاالله عامل باشم ...
اوستای ما میگفت حالا که داره توی شهر رنگ و بوی شهدا میگیره و هفته دفاع مقدس شده ما هم باید دلمون و خودمون رنگ و بویی از شهدا بگیره ... شهدا مدد کنید ...

۳۰ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۴۰ ۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

إنے أستودعک قَلبے ...

خدایـــــا...

قَلبَـم را بِه تـــــــــو مے سِپارَم ...

پَس دَر آن هیچ کَسے جز خودِت را قَرار نَده...

.

.

.

اللّهُُــــــــم...

إنے أستودعک قَلبے ...

فلا تَجعل فیه أحدٌ غیرکــــــــــــ....


29440699480077853303.jpg
۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۸ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

عادت...

این چهارمین بار است که تا ته مینوسم و دست آخر دستم روی صفحه لمسی میرود و پاک میشود ...

ولی ول کن که نیستم ... ولی قسمت دوم مطلب شاید قسمت نیست که نوشته شود من هم نمی نویسم ... میخواستم در قست دوم برای حاج قاسم بنویسم و پیام تسلیتی که انگار قسمت نیست من هم راضی ام به رضایش ...

دیگه عادت کردم بهش به بودنش ، به همراه بودنش ، به این که ول کنم نیست ، هر جا میریم میاد ، هر کاری میکنم یادم میاره که باهامه و داره کنترلم میکنه ، اصلا ماهیتش برای همینه و دکتر برای همین همراهم کرده یواش یواش داره میشه یه جزئی از زندگی اوایلش برام سخت بود ولی چه میشه کرد عادت کردیم ... خدا کنه به گناه این طوری عادت نکنم و خدایا کمکم کن همه گناه ها رو ترک کنم ... خدایا دوست دارم یاد تو اینطوری همراهم باشه و همش یادم بندازه که داری می بینی منو نه این شیئی که به پامه و مثل وزنه میمونه برام نمیدونم چرا امشب خوابم نمیبره و همش تو فکرم ...


Imam Reza Mashhad حرم امام رضا صحن انقلاب مشهد

لذت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟

امام رئوف ولادت مبارک

آقاجان خیلی دلم هوای بهشتت رو کرده صحن اسمال طلا روبروی گنبد با نوای ویژه نقاره خونه ...


ولادت رو به همه دوستان تبریک عرض می نمایم...


۲۳ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۵۲ ۵۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

گاف دختران استیلی و صدا و سیما ...

به گزارش جام نیوز؛

دیروز در برنامه «فیروزه» شبکه اول سیما که به روز دختر اختصاص یافته بود، اتفاق جالبی در خود داشت.

در این برنامه که با حضور حمید استیلی و دخترش و دختران سیدمهدی سیدصالحی برگزار شد، یکی از دختران استیلی در پاسخ به سوال مجری در مورد اینکه تاحالا شده پدرش ببازد یا خیر گفت:«چند وقت پیش چهاربرگ بازی کردیم، پدرم باخت و پولش را نداد!».

جمله دختر استیلی و اشاره او به چهاربرگ عکس العمل سریع مجری را در پی داشت و او از این دختر کم سن و سال خواست که مسائل خانوادگی را روی آنتن زنده مطرح نکند!

دختر دیگر حمید استیلی نیز در داغ کردن برنامه زنده شبکه اول دست کمی از خواهرش نداشت. او در ادامه افشاگری کارتی خواهر بزرگترش به این نکته اشاره کرد که خوشحال می شود که پدرش در مدرسه به دنبالش برود. زیرا ماشین او مدل بالاست و والدین سایر بچه ها چنین ماشین هایی ندارند!


واقعا جای تاسف داره برای ما و صدا و سیما و بیشتر از همه برای جناب آقای حمید استیلی که به عنوان یه الگو توی صدا و سیما دعوت میشه و دختراش هم به عنوان الگوی روز دختر دعوت شدن توی برنامه و اینجوری گاف میدن و واقعا برای صدا و سیما هم جای تاسف داره داره که نمیدونه چه کسی رو دعوت کنه و نمیتونه حداقل جلوش رو بگیره که پخش نشه ...

و در جواب هم آقای استیلی مصاحبه میکنه و میگه من افتخار میکنم که به بچه هام یاد ندادم که دروغ بگن ... آخه آدم نباید هر راستی رو هم بگه که ... اصلا چرا اینا ... این همه دختر دیگه توی کشور هستن که دستاورد هاشون خیلی زیاده و جای دعوت از اونا داره ...


۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۴۵ ۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده