وبلاگی گروهی

حضور شهید بابایی در جمع

جمعه پیش قسمت شد رفتیم منزل خلبان شهید عباس بابایی

خانم حکمت ، همسر شهید گفتن که خواب این جمع شب قبل دیده شده که عباس بابایی هم حضور داشته اند و با بیان این گفته حاضرین کمی منقلب شدند و توجه ها بیشتر شد ..

این که میگن شهدا زنده هستند و خود شهدا دعوت میکنند بار دیگه مهر تائیدی خورد.

لباس پرواز شهید به گیره جالباسی آویزون بود و همسر شهید عنوان کردند که از زمان شهادت شهید این لباس به چوب لباسی است و شهید با ما و در کنار ما زندگی می کنند همیشه .

به یک روز عقب تر از برنامه دیدار بر میگردم :

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۴۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

دوقلویم دوقلو!!!

چند روز پیش یه بنده خدائی دو تا بچه ی دو قلوی خودش را که حدودا یک سالشونه را آورده بود منزل ما..

این دو تا فسقلی، برای اولین بار، مهمان ما بودند...اولی فقط یه دقیقه، بزرگتر از دومی بود...

اما نکته ی جالب اینه که اولی، عاقلانه تر رفتار می کرد و حواسش بیشتر جمع اطرافش بود و البته اخمو...

دومی، کاملا بازیگوش و خنده رو..اصلا انگار نه انگار که آدم های جدید می دید...

یه کم که گذشت اولی، با محیط رابطه ی بهتری برقرار کرد و شروع کرد به خندیدن...اما چون از اول نمی خندید طرفدار آنچنانی نداشت نسبت به دومی...

و دومی، که سرشار از خنده بود، شروع کرد به غرغر کردن که فلان وسیله را می خوام...اما کسی جدیش نمی گرفت و این بیشتر حرصش می داد...

تنها وجه اشتراکی که بینشون بود این بود که کاملا شبیه هم بودند به لحاظ ظاهر...

و خب هر دو با همه ی این تفاسیر، بچه بودند و کنجکاو...یکی را می گرفتی دیگری فرار می کرد...این رو آروم می کردی، جیغ اون یکی می رفت بالا...

تا اینکه با ورود مادرشون، هر دو آروم شدند و وضعیت به حالت سفید در اومد...


تفکر نوشت:

ادامه مطلب...
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۴۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

حاج کریم حیدری

پنج شنبه رسیدیم عصر ، خسته ..

جمعه سحر دیدم 5 پیامک دارم ... گفتم بعد میخونم

صبح که بیدار شدم گوشی کنار دستم بود ، بازش کردم یکی از پیامک ها با این مضمون بود ، حاج کریم حیدری امشب درگذشت و صبح ساعت 8:00 تشیع جنازه از درب منزل ایشون ..

به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت 9:30 است ...

ادامه مطلب...
۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

زندگی سعی یست بین صفا و مروه


داستان سعی بین صفا و مروه را که از آیین حج است همه میدانید قطعا داستان حضرت هاجر و حضرت اسماعیل را هم همه میدانید

همه میدانید حضرت هاجر وقتی دید اسماعیلش از تشنگی تلف خواهد شد در تکاپوی آب افتاد در کوه یا تپه صفا سرابی از آب دید و به سوی آن دوید وقتی رسید دید سرابی بیش نبود سپس چشمش به دامنه کوه مروه افتاد بگمانش آنجا آب میدید و دوان دوان به سمت کوه مروه رفت اما آن هم سراب بود. گویا چند بار هم این کار را تکرار کرد. اما در نهایت آب از زیر پای اسماعیل جوشید.

این آیین را در حج انجام میدهند... چرا؟.. برای زندگی روزمره ما چه درسی دارد؟ چرا جزء شعائر شد؟... چه اصلی را میخواهند القاء کنند؟... آیا تا کنون توجهمان را جلب کرد؟

البته همه مناسک حج اسراری دارد اما مدتیست این مطلب جلوه دیگری برام داره

قبل بیان مطلبم نکته ای در مورد تفسیر آفاقی و تفسیر انفسی آیات و احادیث و شعائر عرض کنم

ادامه مطلب...
۰۱ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

پدری که در آرزوی خدمت به پسر بود...

یادمه در کودکی، تلویزیون، یه آقائی را نشون می داد که تازه مسلمان شده بود و می گفت که شیعه ی جعفری است و راجع به اینکه برتر از این شریعت، شریعتی را پیدا نکرده صحبت می کرد..

یادمه به مادرم گفتم: ما هم شیعه ایم؟

مادرم گفت: بله شیعه ی دوازده امامی هستیم..

و من با ناراحتی گفتم: چرا شیعه ی جعفری نیستیم؟!! این آقا الان گفت شیعه ی جعفری بهترینه...

و مادرم خندید...

ادامه مطلب...
۳۰ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۳۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

به این امید شکر گذار باشید

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

سوره نحل - آیه 14

و اوست آنکه دریا را مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری را که می پوشید از آن استخراج کنید و در آن کشتی ها را می بینی که آب را می شکافند و برای اینکه از کرم خدا روزی بطلبید و به این امید که شکر گذار باشید.

تفسیر:

ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۰ ۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده