بسم الله الرحمن الرحیم
آقای محترم
خانم گرامی
این کار رو همین امروز انجام بدید لطفا
اگه رسیدم انجام میدم ، اگه نرسیدم حالا وقت زیاده ، فردا یا روزهای دیگه هم روز خدا است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای محترم
خانم گرامی
این کار رو همین امروز انجام بدید لطفا
اگه رسیدم انجام میدم ، اگه نرسیدم حالا وقت زیاده ، فردا یا روزهای دیگه هم روز خدا است.
یه مدته این تصویر رودسکتاپمه؛ روتصویر کلیک کنید و یه چند لحظه عمیقا و واقعی نگاه کنید
حالا این تصویر هیچ من همش دارم فکر میکنم امام زمان هم اینجوری داره نگاهمون میکنه همینطور مهربون و بااُبهت و پر از حرف ولی ...
احمد شاملو
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺍﺯ ﻫﺮ کسی،
ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ...!! ﺍﺯ ﻋﻘﺮﺏ ﺗﻮﻗﻊ ﻣﺎﭺ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺵ...
ﺍﻻﻍ ﮐﺎﺭﺵ ﺟﻔﺘﮏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ...
زمان و مکان رو اگر با دیده عقل بنگریم برکات عظیمی درش نهفته شده... در سِرّ این برکت حیرانم
مثلا در بستر زمان و مکان شما با یک لبخند به جا که با نیت الهی برای خلقی میزنید میتونید اونقدر سعه وجودی پیدا بکنید که ذره ای از این سعه رو اگر بخواهید بعد از این نشئه (بعد از مرگ) بدست بیارید... چه جانی به لبتان میآید... آوخ... تازه اگر قابلیت اون سعه در شما باشه... اگه...
اما این مقدمه بحثم هست ... حرف اصلیم چیز دیگه ای هست...
ما اومدیم در این نشئه که خودمون رو بسازیم... فرصت زیادی هم نداریم... زمان در این خودسازی ما وظیفه و ماموریتی داره که عرض میکنم خدمتتون:
ماها وقتی به تفکر مینشینیم و با قدرت منطق و برهان و عقلانیت امور انسانها رو بررسی میکنیم تمام ارزشها رو میپذیریم... مثلا تصدیق میکنیم که شهادت در راه خدا امری پسندیده هست... تصدیق میکنیم متخلق بودن به اسما و صفات الهی بسیار خوبه... کلا اخلاقیان نیک رو تصدیق میکنیم... خلاصه کسی که از موضع عقل به این امور نگاه کنه هیچ خوبی نیست مگر اینکه او تصدیقش میکنه
در شرایط آرومی که برای اون شخص همه چیز سر جای خودش هست چه بسا دوست داره همه این خوبی ها رو او هم دارا باشه... یعنی نه تنها خوبیها رو تصدیق میکنه بلکه خوب بودن رو هم طلب میکنه و دوست داره خوب هم باشه...
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ !
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻤﺶ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
"ﺧﻼﺹ " ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
می گفت یه پادشاهی رسید به بزرگی و گفت:
" همانطور که می دونی در زمان خلفای عباسی، رسم بود خلفا، شاهان و امیران، هر کدوم یه لقبی داشتند که به "الله" ختم میشد مثل موفق بالله، متوکل علی الله، معتصم بالله. به نظر تو چه لقبی شایسته ی منه؟"