وبلاگی گروهی

۱۰۴ مطلب با موضوع «مبارزه بانفس» ثبت شده است

مراقبت از حرف‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم


خیلی با دقت بخوانید لطفا

با این که این رو مدتها قبل خونده بودم اما روی شبکه مجازی بازم برام اومد و تازگی داشت گفتم شما هم بخونید و اگه قبلا خوندید مجدد بخونید

 

 

 

از علامه جعفری پرسیدند چه شد که به این کمالات رسیدید؟

 

 

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف می کنند که  هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده است.

ادامه مطلب...
۱۷ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده

مایه ی حیات....


دبستان:

-"آ" با "ب" چی میشه؟
- "آب، آب، آب" میشه...

اولین کلمه ای که خیلی از ماها یاد گرفتیم بنویسیم همین "آب" است...

"آب" مایه ی حیات است
ادامه مطلب...
۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

هنوز باید گردو بازی کنی.....

وقتی صحبت از اعمال ام داوود میشه استرس این را داری که نکنه وسط کار برسی و از انجام کل اعمال محروم بمونی...
بعد وقتی می رسی و اتفاقا سر وقت هم می رسی هنوز تو ذوق زود رسیدنتی که وسط قرآن خوندن میگی وای خسته شدم!! چرا تموم نمیشه؟!!

ادامه مطلب...
۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

راهش را پیــدا کــرد...×

{بسم ربــــ الشهــدا...


سال نــو را به تمامی شما بزرگواران تبریک میگم*



با ابراهیــم و چنــدتا از رفقــا جلوی مسجد ایستاده بودیــم...



هادی.jpg





ادامه مطلب...
۱۹ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پاسدار سنگر

خوابت نبره....

دیدی چقدر کیف میده تو بهار و تابستون بخوابی؟

اصلا انگار هر چی می خوابی، باز دلت می خواد یه پشتی بذاری زیر سرت و یه خواب سیر بری...اما مگه میشه؟

تازه اگه یه فرصتی پیدا کردی و خوابیدی، همین که چشمت گرم شد، یه مگس معلوم نیست از کجا سر و کله ش پیدا میشه و میره تو گوشِت!! دستت را میذاری رو گوشِت، میره تو دماغت!!..حالا بگذریم که این صداش هم تو مغزته ها!!

ادامه مطلب...
۱۷ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۶۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً

بسم الله الرحمن الرحیم


* دزدی به مزرعه‎ای رفت و جوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزی‎های مختلف مثل تره و ریحان، درِ جوال را بست و آماده‌ی فرار شد. ناگهان

ادامه مطلب...
۱۵ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس زاده