وبلاگی گروهی

۸۷ مطلب توسط «صالح» ثبت شده است

دغدغهء مقام معظم رهبری!!!!!!

بارها تصمیم گرفتم که وب نویسی رو رها کنم

هم دلیل داشتم هم موانعی برای نوشتنم وجود داشت

دلیلم این بود که وب نویسی برام یه دغدغه غیر قابل کنترل ایجاد میکرد... و بحثهایی که اینجا شکل میگرفت و مطالبی که نوشته میشد فضای ذهنم رو در طول روز پر میکرد

حتی این مباحث تا در خلوتهای من هم نفوذ میکرد... و نتیجه این میشد که وقت تفکر کردن هی ذهنم پراکنده مباحث وب میشد....

کلا سعی میکنم هر دغدغه ای که خدا در اون نقشی نداره رو از خودم دور کنم...

این بخشی از اثرات وب نویسی رو ذهن خودم بود... و موانع هم این بود که من فرصت کافی برای نوشتن و پاسخ به نظرات نداشتم...

یعنی برای تحقق این کار می بایست یه مهمتر رو رها میکردم و به این مهم میپرداختم... مثلا از ساعت کارم میزدم تا برای یه پاسخ درست فکر کنم و زمان برای تایپش بذارم

یا از زمان اندکی که برای با خانواده بودن دارم بزنم و وارد گفتگوهای مجازی بشم... که گرمی خانه من از بین میره...

ادامه مطلب...
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۴۸ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

واقعیتِ بیرونیِ واحد و خطورات ذهنی متفاوت برای اشخاص

داستان اول: کشاورزی رو فرض کنید در باغش بوته خیار کاشته... برای رشد این بوته هر روز کارهایی و تلاشهایی کرد...

حالا این بوته خیار به ثمر نشسته و هر روز میوه میده...

این مرد هر روز میوه ها رو میچینه و دور میریزه

شخصی ازش میپرسه چرا دور میریزی اینها رو؟ 

میگه من میوه ی خیار نمی خوام... من باید از این بوته هندونه بچینم...

اونقدر اینها رو دور میریزم تا بلاخره هندونه بده به من...

این کشاورز در نظر شما چه وصفی داره؟ در نظر من خیلی محترمانه بگم اینه: عاقل نیست

اینو در ذهن داشته باشید

ادامه مطلب...
۲۷ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰
صالح

ربنا ما خلقت هذا باطلا

ادامه مطلب...
۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۱۵ مخالفین ۱
صالح

حیات، اصالتا از خداست و ولایتا از انسان کامل

خون تا مادامی که در رگهای ما جریان داره تحت ولایت نفس ناطقه ما هست

 هم پاکه هم موجب حیات هست...

همین که از رگهای ما خارج شد هم اون خونی که خارج شد یه خون مرده و نجس میشه هم بدن ما رو نجس میکنه...

باید سطح بدن رو از اون خون مرده پاک کرد تا بدن طاهر بشه...

این یک اصل هست در نظام هستی... کسی که از ولایت خارج بشه از حیات انسانی ساقط میشه...

خیلی متعارف مطرحش کردم اما این حرف بطن ها داره... تا ما چقدر طلب داشته باشیم...

بریم سر سفره طلب خودمون بشینیم تا ببینیم چی گیرمون میاد... باید تعمق کنیم... 

خدایا اگر فعالیتهای ما.. رفتار و گفتار و افکار ما... خارج از ولایت انسان کامل حضرت بقیه الله و به تبع حضرتش ، خارج از ولایت اولیای الهی که شاگردان حقیقی مکتب اهل بیت هستند ، هست

ما را به دامن ولایت باز گردان و اگر با لطف و عنایت شما در دامن ولایت هستیم ما را ثابت قدم بدار...

ادامه مطلب...
۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

عقل و صبر

از کودکان میشه درسها آموخت:

مثلا وقتی هنوزنوزاد هستن کلا با اشک و زاری به مطلوبشون میرسن... (این یک اصل هست در نظام هستی)

البته اینها منافاتی با تلاش و تحصیل و تدبیر نداره...

اگر نگاه عادت زده مون رو کنار بذاریم و بدونم این نوزاد ضعیف هم جندالله هست اصول و کدهای فراوانی رو برای خودسازی ازشون فرا میگیریم...

من بیچاره ی نگاه نوزادها در دو سه ماه اول تولدشون هستم... وقتی نگاه حیرت زده شون رو میبینم از نگاه عادت زده خودم خجالت زده میشم...

اما مطلبی که میخوام عرض کنم چیز دیگه ای هست:

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۱۶ مخالفین ۰
صالح

داستان ملا احمد نراقی و درویش

درویشی با یک کشکول کوچک (کیف یا کوله پشتی دراویش بود) اومد پیش ملا احمد نراقی...

ملا احمد نراقی هم خانه وسیعی داشت و رفت و آمد در منزلش زیاد بود... خلاصه اینکه مال و جاه داشت...

درویش به ملا گفت تو چگونه ادعای دینداری و شیعه علی بودن را داری؟

 در حالی که مولا علی ساده زیست بود و اعتنایی به دنیا نداشت اما تو این همه مال و جاه جمع کردی

ملا سعی کرد به او بفهماند که مهم و اصل تعلق نداشتن به دنیا هست و من تعلقی به این همه خدم و حشم ندارم

درویش قانع نمیشد... کشکولش را روی زمین گذاشته بود شیخ چند قدمی با او قدم زد و سعی کرد قانعش کند که اصل بر تعلق نداشتن به دنیا هست

ناگهان ملا به درویش گفت: میخواهی به تو ثابت کنم؟

دوریش گفت : ثابت کن



ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح