وبلاگی گروهی

۸۷ مطلب توسط «صالح» ثبت شده است

راستی.... چه میخواهی؟

ده نفر انسان رو در اتاقی تاریک فرض کنید که به هر کدومشون یه عینک با یه فیلتر رنگی مختلف دادن مثلا یکی شیشه عینکش دودی هست یکی آبی هست یک قرمز هست یکی زرد و ...

ناگهان از پنجره یه تابش نوری رو وارد اتاق میکنن و به همه اون ده نفر میگن مشاهده کنید

از همشون سوال میشه چه چیزی رو با چشمتون ادراک میگنید؟

همه به اتفاق میگن : نور

بعد ازشون سوال میشه این نور چه کیفیتی داره در چشم شما؟

هر کدوم با توجه به رنگ عینکش پاسخ میده

مثلا اونی که عینکش آبیه میگه نور آبی هست

اونی که عینکش قرمزه میگه نور قرمزه

میبینید در وجود نور همه اشتراک دارن اما اختلاف در کیفیت نور براشون پیش اومده...

این داستان ما انسانهاست

ادامه مطلب...
۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۵۳ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

یک سوال عشقی

اومدم کلی در مورد عشق نوشتم بعد گفتم چه کاریه!!!...

گاهی همه چیز رو گفتن موجب رکود فکر شنونده یا خواننده میشه...


و ما روزنامه و قصه نمی نویسیم که بخوایم یه خبری به مخاطب بدیم یا داستانی براش نقل کنیم...

ما پویایی اندیشه خودمون و دیگران رو میخوایم... پس با سوال پیش میرم...

فرق احتیاج و نیاز با عشق چیه؟

واضح است که هر عاشقی محتاج معشوقش هست... از عمق جانش وصال معشوق رو طلب میکنه... این یعنی احتیاج به معشوق...

اما هر محتاجی، عاشق نیست... حیوانات هم وقتی گرسنه میشن احتیاج به خوردن پیدا میکنن اما نمیگیم این حیوان عاشق شده...

علاوه بر احتیاج چه چیزی به شخص باید اضافه بشه که بگیم شخص عاشق شده؟

ادامه مطلب...
۳۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۲ ۱۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صالح

المومن کَیِّس

آقا مهدی میگفت:

با بنده خدایی روی مسائل اعتقادی بحث میکردم ، گیر داده بود به اینکه ریش ملاک دینداری نیست

میگفتم خب آره ملاک دینداری نیست 

همین که میرفتم بحث رو از ریش ببرم به سمت ریشه ، باز هم گیر میداد به موضوع ریش، که خب اگه معیار نیست چرا خودت ریش میذاری؟

چرا همه دوستات ریش دارن؟ چرا از ریشدارها تبعیت میکنی؟.... اصلا سوزنش توی ریش گیر کرده بود... یه غروری هم داشت که اگر میخواستم جلوی موضعی که در مسئله ریش گرفته بایستم، بحت منقطع میشد...

اون نیاز داشت از مبانی بشنوه ولی اصرار بی موردش رو سوالات ریش دار نمیذاشت به بحث بپردازیم

ناگهان فکری به ذهنم رسید:

گفتم: نه اتفاقا من بزرگواری رو می شناسم که اصلا ریش نمیذاره... صورتش عین صورت خانم هاست... اما تقوا و علم و معرفتش بسیار بالاست

خود من که حدود چهل سالم هست خیلی وقتها که توی مسائل معرفتی سوالات سنگین دارم اگر به ایشون دسترسی داشته باشم از ایشون می پرسم و همیشه راهنمایی هاش برام سود بخش بوده... اصلا اونقدر به علمش ایمان دارم که کلامش برام حجت هست

برای منی که این همه سال توی این امور مطالعه داشتم... اصلا به نظر من از اولیا الله هست

گفت : واقعا؟!!!!!!!! یعنی تو آدمی که اصلا ریش نمیذاره رو اینقدر قبول داری در حدی که حرفش برات حجت هست؟

ادامه مطلب...
۲۵ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

رسالت زمان

زمان و مکان رو اگر با دیده عقل بنگریم برکات عظیمی درش نهفته شده... در سِرّ این برکت حیرانم

مثلا در بستر زمان و مکان شما با یک لبخند به جا که با نیت الهی برای خلقی میزنید میتونید اونقدر سعه وجودی پیدا بکنید که ذره ای از این سعه رو اگر بخواهید بعد از این نشئه (بعد از مرگ) بدست بیارید... چه جانی به لبتان میآید... آوخ... تازه اگر قابلیت اون سعه در شما باشه... اگه...

اما این مقدمه بحثم هست ... حرف اصلیم چیز دیگه ای هست...

ما اومدیم در این نشئه که خودمون رو بسازیم... فرصت زیادی هم نداریم... زمان در این خودسازی ما وظیفه و ماموریتی داره که عرض میکنم خدمتتون:

ماها وقتی به تفکر مینشینیم و با قدرت منطق و برهان و عقلانیت امور انسانها رو بررسی میکنیم تمام ارزشها رو میپذیریم... مثلا تصدیق میکنیم که شهادت در راه خدا امری پسندیده هست... تصدیق میکنیم متخلق بودن به اسما و صفات الهی بسیار خوبه... کلا اخلاقیان نیک رو تصدیق میکنیم... خلاصه کسی که از موضع عقل به این امور نگاه کنه هیچ خوبی نیست مگر اینکه او تصدیقش میکنه

در شرایط آرومی که برای اون شخص همه چیز سر جای خودش هست چه بسا دوست داره همه این خوبی ها رو او هم دارا باشه... یعنی نه تنها خوبیها رو تصدیق میکنه بلکه خوب بودن رو هم طلب میکنه و دوست داره خوب هم باشه...

ادامه مطلب...
۱۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۲ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

طلبمان را متعالی کنیم

یه سنت الهی هست که کمتر بهش توجه میکنیم

خدا برای اینکه نعمت ولایت رو به جامعه ای بده اون جامعه باید استحقاق اون نعمت رو داشته باشه...

خدا با کسی تعارف نداره... با کسی فامیل نیست... پارتی بازی هم نیست... 

در دستگاه خدا شایسته سالاری و بایسته سالاری هست.

مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و رای مردم و .... همه اینها فرع هستن برای تعیین سرنوشت مردم

و البته فروع بسیار مهمی هستن و باید باشن... چون عالم طبیعت عالم اسباب و علل هست... اگر این اسباب نباشن نمیشه...

خدا در سال شصت و هشت دوباره برای ما نعمت ولایت رو تمدید کرد.... چرا؟

واقعا چرا؟... 

ادامه مطلب...
۱۳ دی ۹۴ ، ۰۸:۴۲ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

ازدواجِ مظهر دهش با مظهر پرورش

از اول هفته به این فکر بودم که برای جمعه چی بنویسم؟... تا همین چند ساعت پیش هم چیزی به ذهنم نرسید تا اینکه :

در وبلاگم مطلبی نوشته بودم و در اون مطلب گفته بودم مرد مظهر دهش هست و زن مظهر پرورش و پرورانندگی... این دو مظهر ذاتا میل به هم دارن... دست خودشون نیست... سرشتشون اینطوری هست... لذا خدا فرمود مردها باید با زنها ازدواج کنن تا به کمال برسن و حالا بحثهایی که اونجا پیش اومد کاری باهاش نداریم هدفم چیز دیگه ای هست... 

دوستی سوالی پرسید و من هم برای پاسخ وقت زیادی گذاشتم و در انتها دیدم بحث خوبی شد و بد هم نمیشه اگر اون سوال و پرسش رو برای مطلب امروز ارائه بدم البته به شرطی که دوستان فکر نکنن من دارم تبلیغ وب خودم رو میکنم... همه وبلاگها اگر برای خداست فرقی با هم ندارن...

اما سوال و پاسخ:

 سلام برادر

 
از این جمله که نوشتید مرد مظهر دهش هست و زن مظهر پذیرش و پرورش دهندگی یاد جمله ای از شهید سید رضا پاکنژاد افتادم. مضمونا این طور بود که مرد با ازدواج به کمال میرسه و زن با مادر شدن.
چند وقت پیش تر در مورد صفات زنانه و مردانه فکر می کردم. غرور و تکبر مردانه و خودخواهی و حسادت زنانه. اینجا
 
نمی دونم این ارتباط هایی که ازش نوشتم درسته یا نه. در مورد این جمله ی دکتر پاکنژاد توضیحی دارید شما؟
ادامه مطلب...
۱۱ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح