وبلاگی گروهی

پرنده خونین بال

بِسمِ ربِّ الشُهدا و الصِّدیقین و الصّابرین


در تابستون، اورکت خاکی که بسیجی ها می پوشیدند به تن می کرد حتی سرکلاس هم اورکتشو در نمی آورد

یه روز شاگردش رفت نزدیکش پرسید: تو تابستون گرمت نمیشه با این کت؟

ادامه مطلب...
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
......... ........

مسابقه نهج البلاغه (25)

سلام علیکم


طاعاتتون قبول

امروز آخرین جمعه مبارک رمضان امساله...

شوخی شوخی ماه رمضون داره تموم میشه...واقعا حیف...

خوش به حال اونهایی که به معنی واقعی کلمه، از این فیض الهی بهره بردند و بهره می برند....انصافا برای همه دعا کنید...


راهپیمایی امروز را فراموش نکنید...

یادمون نره که مقاومت پیروز خواهد شد ان شاءالله چه با ما چه بی ما اما حیفه که از همین چند قدم همراهی بخواهیم دریغ کنیم...

ادامه مطلب...
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
رزمنده

مسابقه نهج البلاغه (24)

سلام علیکم


طاعاتتون قبول



فردا را کسی یادش نره...


یا ایها المسلمون اتحدوا

ادامه مطلب...
۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۰۰ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رزمنده

مسابقه نهج البلاغه (23)

سلام علیکم


طاعاتتون قبول


همه شبهای قدر، التماس دعا دارند نسبت به هم...

تو رو خدا برای من دعا کن...

برای فلان مشکلم

برای فلان مریضی...

برای فلان گرفتاری...

و....

بزرگی می گفت اگه در دعاها برای مومنین، دعا نکردی، بِدان که یه جای کارِت می لنگه...


دارم فکر می کنم حالا دعا هم کردیم....اما دعای خشک و خالی که نمیشه...باید اومد وسط میدون....

"فلسطین، پاره تن اسلام است"...یا ایها المسلمون...اتحدوا....


ادامه مطلب...
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۱ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

مسابقه نهج البلاغه (22)

سلام علیکم


طاعاتتون قبول


دارم فکر می کنم دمش گرم اونی که این جمله را گفت: "علی، یعنی شمع بیت المال را خاموش کن"

و دمش بیشتر گرم، اونی که عمل کرد...

شیعه علی باشیم صلوات

ادامه مطلب...
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
رزمنده

مسابقه نهج البلاغه (21)

سلام علیکم


طاعاتتون قبول

شهادت امیرالمومنین علی بن ابی طالب سلام الله علیه و آله، بر همگان تسلیت باد...

باز هم خانه و یک بستر خون‌آلوده
زنده شد خاطرۀ‌ مادر خون‌آلوده

شیر مرد احد افتاده، کجایی زهرا؟
تا ببندی سر این حیدر خون‌آلوده

این سر و صورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون‌آلوده

ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون‌آلوده

مثل پهلو سر پاشیده ز هم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون‌آلوده؟

دور زینب همه هستند، همه مَحرم‌ها
وای از کرب و بلا و پر خون‌آلوده

با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون‌آلوده

در سرازیری تل، روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون‌آلوده

خوب شد خورد به تاریکی شب غارت‌ها
جمع شد قافله‌ای دختر خون‌آلوده

می‌فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون‌آلوده

قاسم نعمتی


ادامه مطلب...
۰۶ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رزمنده